«فرزندان آدم و نحوه ازدواج آنها» - معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مصادرى نقل كرده كه چون آدم آثار مرگ در خود مشاهده نمود به فرزندش شيث وصيت نمود كه چون روح از تنم جدا گشت جسدم را با آن روغن و مُرّ و كندرى كه از بهشت به همراه من بود اندود و موميا كن كه اگر چنين كنى تا روز حشر جسد سالم ماند و متلاشى نگردد ، سپس جسدم را در تابوتى نهاده و در ميان دخمهاى در زمين جاى ده ; آدم در روز جمعه از جهان رفت و در سالروز فرود آمدنش از بهشت و در همان ساعت بر او نماز گزارده شد كه مصادف بود با ششم نيسان ، وى در آن روز 960 سال از عمرش گذشته بود ، و صد و چهل روز بر او نوحه سرائى كردند . از ابن عباس نقل شده كه قبر آدم در مسجد خيف در منى است . عطاء (فقيه معروف اهل سنت) گفته :به من رسيده كه قبرش در زير منارهايست كه در وسط مسجد خيف واقع است . (ربيعالابرار:4/210)

«فرزندان آدم و نحوه ازدواج آنها»

از ابوحمزه ثمالى نقل است كه گفت : مىشنيدم حضرت على بن الحسين (ع) با يكى از بيت قريش سخن مىگفت و مىفرمود : چون خداوند توبه آدم را پذيرفت و او با همسرش حوّا از بهشت فرود آمدند آدم با حوا همبستر گشت ـ تا آنجا كه فرمود ـ از اين دو چهل فرزند به وجود آمد : بيست پسر و بيست دختر ، بدين وجه كه هر پسر و دخترى از يك بطن متولد شدند ، نخستين شكم هابيل بود و دخترى به نام اقليما ، و شكم دوم قابيل و دخترى به نام لوزا ، و لوزا از همه فرزندان آدم زيباتر بود ، چون فرزندان بزرگ شدند و به سن رشد رسيدند آدم ترسيد مبادا به گناه بيفتند آنها را به حضور خواند و گفت : مىخواهم لوزا را به تو اى هابيل و اقليما را به تو اى قابيل تزويج كنم . قابيل گفت : من به اين ازدواج رضا ندهم چه لوزا كه با من توأم است به من سزاوارتر است . آدم گفت : پس من قرعه مىزنم . هر دو به قرعه راضى شدند ، چون قرعه افكند لوزا توأم قابيل به نام هابيل درآمد و اقليما توأم هابيل به نام قابيل ; آدم تزويج را برقرار نمود و از آن تاريخ (پس از تزويج فرزندان بلافصل آدم) خداوند نكاح خواهر با برادر را حرام كرد . ابوحمزه گويد : آن مرد قرشى به امام عرض كرد : آيا از اين نسل فرزندانى هم به وجود آمدند ؟ فرمود : آرى . قرشى گفت : مجوس هم امروز همين كار مىكنند . فرمود : مجوس اين كار پس از حرام شدنش مىكنند; سپس فرمود : چرا تعجب مىكنى ؟ مگر نه حوّا از خود آدم آفريده شده و در عين حال با وى ازدواج نموده ؟! آرى اين كار در آن زمان مشروع و مباح بوده و پس از آن حرام گشته . (بحار:11/225) در كيفيت ازدواج فرزندان آدم دو قول معروف است : يكى طبق همين روايت ، كه محققين از مفسرين همين وجه را اختيار نمودهاند ، و ظاهر قرآن : (انّا خلقناكم من ذكر وانثى) شما آدميان را از يك نر و يك ماده آفريديم (حجرات:13) . و نيز عدهاى روايات بر آن دلالت دارند . قول دوم اين كه طبقه اول فرزندان حضرت آدم همه پسر بودند و برخى از آنها را خداوند حوريانى از بهشت به تزويجشان درآورد و برخى را زنانى از جن به كابينشان بست . بنابر اين قول ، موضوع محل اختلاف دو برادر : قابيل و هابيل ـ كه به قتل هابيل به دست قابيل انجاميد ـ وصيت پدر بوده كه حضرت آدم هابيل را وصى خويش ساخت و قابيل بر او حسد برد و به آن جنايت دست زد .

آدم

بن اسحق بن آدم اشعرى قمى . وى از رواة موثّق است . (جامع الرواة ، نقل از خلاصه ونجاشى وفهرست شيخ)

آدم

بن حسين نخّاس كوفى ، مورد وثوق و از اصحاب امام صادق (ع) است . داراى « اصل » بوده كه اسماعيل بن مهران آن را از وى روايت كرده است . گفتنى است كه اصحاب ائمه عليهم السلام مروياتشان از امامان را با ذكر سند يكجا جمع مىنموده و نام «كتاب» يا «اصل» بر آن مىنهادند . البته «اصل» كتاب مخصوصى است كه يا از جهت صحت و يا جامع بودن همه يا بيشتر ابواب فقه امتياز دارد ، لذا «اصول اربعمائه = اصلهاى چهارصد گانه» از ميان انبوه كتابهاى اصحاب ائمه ، عليهم السلام از اهميت خاصى برخوردار است .

آدم

بن متوكل ، ابوالحسين كوفى ، از اعيان و وجوه محدثان شيعه در كوفه . محضر امام صادق (ع) را درك و اخذ روايت نموده و در كتابى گردآورى كرده . وى به لؤلؤ فروش شهرت داشت .

آدم

بن محمد قلانسى ، از اهل بلخ . گويند : قائل به تفويض بوده است . شيخ

/ 2570