كسى كه كنيزى را كه در ملك او است باردار كند اين عمل را استيلاد گويند و آن كنيز را ام ولد نامند و حكم شرعى او آنست كه محض مردن مالكش بابت سهم ارث فرزندش آزاد مى گردد و اگر سهم فرزندش كمتر از آن بود خود كنيز مزدورى كند و سهم ساير ورثه را بپردازد.
«تحليل كنيز»
زراره گويد: به امام باقر (ع) گفتم: آيا مرد مى تواند كنيز خود را بر برادر دينى خويش حلال كند؟ فرمود:اشكالى ندارد. عرض كردم: اگر كنيز از آن شخص باردار و بچه دار شد؟ فرمود: فرزندش را بگيرد و كنيز را به صاحبش برگرداند. گفتم: اگر مالك كنيز چنين اذنى را به وى نداده باشد؟ فرمود: او در حقيقت به وى اذن داده است ولى خود غفلت داشته كه چنين پيش مى آيد.ابوبكر حضرمى گويد: به امام صادق (ع) عرض كردم: همسرم كنيز خود را برايم حلال كرده. فرمود: مى توانى با او بياميزى. گفتم: مى توانم او را بفروشم؟ فرمود: همان بر تو حلال شده كه وى حلال كرده باشد. (بحار: 23/326)
كنيزان پيغمبر اسلام
كنيزان آن حضرت كه در خانه خدمت مى كرده اند عبارت بودند از: حارثه دختر شمعون و رضوى و ام ايمن كه نامش بركه بوده و اسلمه و آنسه. (بحار: 22/256)
كَنِيسه
معبد گبران و جهودان. ج: كنائس.
كَنِيع
شكسته دست. مائل از راه.
كَنِيف
پوشش. نهان خانه. خلا خانه و مستراح. ج: كُنُف. علىّ بن جعفر، قال سالته (يعنى اخاه موسى ـ ع ـ) عن الكنيف يكون فوق البيت فيصيبه المطر فيكفّ فيصيب الثياب، ايصلى فيها قبل ان تغسل؟ قال: «اذا جرى من ماء المطر فلا بأس». (وسائل: 1/145) ابو بصير، قال: سألت ابا عبدالله (ع) عن الكنيف يكون خارجا، فتمطر السماء فتقطر علىّ القطرة؟ قال:«ليس به بأس». (وسائل: 1/147) محمد بن القاسم عن ابى الحسن (ع) فى البئر يكون بينها و بين الكنيف خمسة اذرع و اقلّ و اكثر، يتوضّأ منها؟ قال: «ليس يكره من قرب و لا بعد، يتوضأ منها و يُغتَسَل ما لم يتغيّر الماء». (وسائل:1/200)
كُنية
اسمى كه مصدّر به ابن يا اب يا ام يا اخ يا اخت باشد مانند ابوالحسن و ابن عباس و بنت محمد و اخت الحسين كه در عرب متداول و به منظور تعظيم و تجليل از كسى گفته مى شود.از حضرت رضا (ع) روايت شده كه اگر كسى را در حضورش نام ببرى او را به كنيه بخوان و اگر غايب بود نام اصليش را بگو.از امام صادق (ع) نقل شده كه از جمله سنتهاى نيك آن است كه انسان كنيه خود را به نام پدرش انتخاب كند.(بحار: 78 و 74) در كتاب احياء العلوم غزّالى آمده كه رسول خدا (ص) اصحاب خود را احتراما و به منظور بدست آوردن دلهاشان، به كنيه صدا مى زد و آنها را كه كنيه نداشتند كنيه اى برايشان انتخاب مى نمود، و سپس مردمان آنها را بدان كنيه مى خواندند، و همچنين زنانى كه داراى فرزند بودند، و حتى آنها كه فرزند نداشتند نيز كنيه برايشان قرار مى داد، كودكان را نيز كنيه برايشان انتخاب مى نمود و آنان را به كنيه صدا مى زد، و از اين راه دل آنها را به دست مى آورد. (سنن النبى)