خدا يك معنى است نه معانى - معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ميباشد جز اينكه خدا را به چشم ببينيم؟! چون خداوند اين سخن طغيان مآبانه از آنها شنيد صاعقه اى فرستاد كه در حال همه هلاك شدند. موسى گفت: پروردگارا! مردم را چه پاسخ دهم چون بگويند: تو آنها را محض اينكه دروغت ثابت نشود كشتى؟ خداوند آنها را دوباره زنده كرد و چون زنده شدند گفتند: لا اقل تقاضا مينمودى تو خود خدا را ببينى و نشانه هايش را بما بگوئى كه او را بهتر بشناسيم. موسى گفت: خدا به چشم نيايد و او داراى كيفيت و شكلى نباشد (كه در جهت خاصى قرار گيرد) خدا به آيات و نشانه هاى خلقش شناخته شود. آنها گفتند: تا تو چنين درخواستى نكنى ما ايمان نياريم. موسى گفت: خداوندا! سخن اينها را شنيدى و خود به حال آنان آگاه ترى. خداوند فرمود: درخواست آنها را بخواه كه ترا بنادانى آنها مؤاخذه نكنيم.

آنگاه موسى گفت: (رب ارنى انظر اليك قال لن ترانى و لكن انظر الى الجبل فان استقر مكانه فسوف ترانى)يعنى خداوندا خود را بمن بنما. فرمود: مرا نخواهى ديد ولى به كوه بنگر اگر كوه بجاى خود ماند مرا خواهى ديد (تعليق بر محال) و چون خداوند به آيات خود در كوه تجلى نمود كوه از جا كنده و منهدم گشت و موسى از اين منظره از هوش برفت، چون بهوش آمد گفت: خداوندا تو پاك و منزهى من توبه كردم و من نخستين كس از قوم خود باشم كه بناديدنى بودن تو ايمان دارم. (بحار:4/ 36 ـ 47)

خدا يك معنى است نه معانى

ابو هاشم جعفرى گويد: در خدمت امام جواد (ع) بودم كه مردى به حضرت عرض كرد: آيا خداوند در قرآن نامها و صفاتى دارد و آيا آن اسماء و صفات همان خدا است؟ حضرت فرمود: اين سخن تو كه ميگوئى: اسماء و صفات همان خدا است دو معنى ميتواند داشته باشد: يكى اينكه چون اسماء و صفات متعددند اگر با خدا يكى باشند خدا نيز متعدّد شود (چنانكه اگر كسى هم عالم بود و هم كاتب كما اينكه صفات او متعدّد خودش نيز داراى دو بعد متفاوت ميگردد كه زيد عالم غير از زيد كاتب است گرچه ذات آندو يكى باشد) خدا از تعدّد بدور است.

و اگر بگوئى: اين اسماء و صفات قديمند و سابقه نيستى ندارند چنانكه خداوند خود چنين است اين نيز دو معنى دارد: اگر مرادت از قديم و ازلى بودن آنها اين باشد كه اين اسماء و صفات در علم او از ازل بوده و از قديم شايسته اين صفات بوده آرى چنين است و حقاست، و اگر گوئى كه: خود اين اسماء و صفات با اين حروف و تركيب و صورت خاصّى كه دارند (خودشان مستقلاً) در ازل موجود بوده اند خير، معاذ الله از اينكه چيز ديگرى در ازل با خدا وجود داشته باشد بلكه در ازل تنها خدا بوده و هيچ آفريده اى جز او نبوده و سپس آن اسماء و صفات را آفريده كه بين خود و آفريدگانش واسطه باشند و او را به آن اسماء بخوانند و بدان وسيله بدرگاهش تضرّع كنند و او را بپرستند و اين اسماء و صفات وسيله ظهور او بوند... (بحار: 4 / 153) به امام صادق عرض شد: شما ميگوئيد: خدا شنوا و بينا است؟ فرمود: آرى او شنوا است بدون واسطه عضو شنونده (گوش) و بينا است ولى بدون آلت بينائى (چشم) بلكه بخود شنوا و بخود بينا است (شنوائى و بينائى ذات اوست) و اينكه ميگويم: به خود نه اينست كه خدا چيزى و خودش چيز ديگر ولى (ضيق خناق) چون گوينده منم و شنوده تواى (و هر دو بشريم و در عالم ما از اين مطلب تعبير ديگرى نتوان كرد لذا بناچار اينگونه تعبير ميشود)، شنواست به تمامى وجودش بدون اينكه تمام (كلّ) او جزئى داشته باشد (زيرا تركيب در او راه ندارد) ولى چون تعبير از من است و ميخواهم ترا تفهيم كنم (چنين ميگويم) و رساتر از اين نتوانم گفت كه او شنوا و بينا و دانا و خبير است بدون اينكه در ذات او و معناى او اختلافى (يا تعدّدى) باشد. (بحار:10 / 194)

خشم و خوشنودى خدا

/ 2570