دانش خداشناسى - معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در شناخت خدا همان شناختى است كه اهل شهود و فناء فى الله دارند و آن والاترين مراتب شناخت خدا است.

(پايان).

در حديث آمده «لو يعلم الناس ما فضل معرفة الله تعالى ما مدّوا اعينهم الى ما متّع به الاعداء من زهرة الحيات الدنيا» اگر مردم فضيلت خداشناسى را مى دانستند هرگز به زر و زيور دنيا كه مايه كامرانى دشمنان خدا است چشم نمى دوختند.

و نيز در حديث آمده «المعرفة من صنع الله ليس للعباد فيها صنع».

و در حديث ديگر از معصومين نقل است كه : «خداشناسى آنست كه خدا و رسولش را تصديق نموده و على (ع) را پيشواى خود دانى و از او و ائمه هدى (رهبران هدايت) پيروى كنى و در پيشگاه خداوند متعال از دشمنانشان برائت و بيزارى جوئى; كه اين است حقيقت خداشناسى». (مجمع البحرين) عبدالرحيم قصير گويد: به خدمت امام صادق (ع) نامه اى نوشتم و در آن از حضرت پرسيدم آيا خداشناسى و انكار خدا دو آفريده خدايند (كه در اختيار كسى نيست)؟ حضرت در جواب نوشت: از معرفت پرسيده بودى ـ خدا رحمتت كند ـ بدانكه خداشناسى را خداوند خود در دل مخلوق قرار داده و انكار (خدا) را نيز او در دل هر كس نهاده است، و بندگان در ساختار (اصل) اين دو دخالتى ندارند و تنها نقشى كه مخلوق در اين زمينه دارد گزينش هر يك از اين دو و پذيرش آنست پس (مخلوق است كه) بدلخواه خود ايمان را مى پذيرد و مؤمن (و) خداشناس ميگردد و يا به شهوت كفر انكار را مى گزيند و كافر ميشود...و اين بستگى دارد به توفيق و يا بى لطفى او (كه آن به اعمال خود بنده مربوط ميشود) پس عقاب و ثواب بر انتخاب است (نه بر اصل وجود ايمان و يا كفر). (بحار:5/221)

دانش خداشناسى

اين نوع دانش در معنى حقيقى خود شامل قسمتى از فلسفه است كه از طرفى با توصيف جهان سر و كار دارد البته نه من حيث هو هو بلكه از جهت ربط آن بر وحى برتر و عقلى اقدس و اعلى، و از طرف ديگر ببحث از ذات و صفات بارى تعالى ميپردازد و از ارتباط آن ذات با جهان و انسان سخن ميگويد و در مباحث استطرادى خود از مقايسه مذاهب باهم «روانشناسى وجدانى دينى» دم ميزند.

بدين ترتيب خداشناسى را از طرفى سرى است با فلسفه عمومى و از طرف ديگر بگاه بحث از «وجدانى دينى» و مظاهر عالى آن مستقل و مجزا از هر علم و فلسفه اى ميباشد. رابطه خداشناسى با وجدانى دينى نظرها بر اين رفته است كه وجدانى دينى را اساس و مبنا بر چيزيست جز آنچه در علوم طبيعى بكار است بطورى كه اين مبنى و اساس آن را (= وجدانى دينى) قادر ميسازد تا بينشى بحقيقت پيدا كند كه از طريق ديگر ممكن نيست. چون چنين شد اولى آنست كه درآغاز بحث از رابطه «وجدانى دينى» با خداشناسى صحبت كنيم و سپس بمطالب ديگر توجه نماييم. يعنى از بين معلومات انسانى چون علوم طبيعى و ساير شعب فلسفه به تبيين عناصر و اجزاء «وجدانى دينى» با «خداشناسى» پردازيم.

از نظر فيلسوفان منشاء معارف مادى و طبيعى بشر چون معرفت بجهان ماده يا معرفت بنوع انسان حس است كه ذهن آدمى همواره بين پديده هاى آن يعنى محسوسات ايجاد روابطى ميكند كه سرانجام از ميان اين روابط پيكر «بينش عقل معاشى» و «علوم» و «ماوراء الطبيعه» ظاهر ميشود و نيز همين مدركات حسى و انديشه هاى ناشىاز آنها همواره موجب فراهم آمدن احساسات و اميال و ارزيابيهايى ميشود كه فضايل و اصول اخلاقى و زيبايى شناسى نتيجه آنها است. لذا بنابر اين نوع معرفت، عقايد دينى و آراء راجع بخداشناسى جز انعكاسى از جهان محسوس و ذهن آدمى و تاريخ بشرى چيزى ديگر نيست.

در برابر اين نظر ، عقيده خدا شناسانست آنانكه ميگويند «وجدانى دينى» پايه بر درك ديگرى دارد غير آنچه نتيجه حس است و تكيه بر احساس ديگرى ميكند جز احساس معمولى كه در علوم و شعب مختلف معارف بشرى بكار است.

بعقيده اين گروه اين نوع درك ناشى از احوال و مقامات بسيطى است بهمان بساطت و بى بواسطگى مدركات اولى حسى و بر اين مبنا نيز همواره بينشى حاصل ميشود كه كشف از حقيقت الحقايق مينمايد و مستقل و يله از

/ 2570