«احترام جان در اسلام» - معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نكات عرفانى است .

27 ـ ليلى و مجنون يا مجنون و ليلى كه يكى از مثنويات هفت اورنگ است .

28 ـ مناقب خواجه عبدالله انصارى .

29 ـ مناقب ملاى رومى .

30 ـ نفحات الانس من حضرات القدس.

31 ـ النفحة المكية .

32 ـ نقد النصوص فى شرح نقش الفصوص محيىالدين عربى .

33 ـ واسطة العقد ، اين كتاب را جامى در اواسط زندگانى خود به رشته نظم آورده است .

34 ـ هفت اورنگ كه به سبعه جامى مشهور و شامل مثنويهاى زير : سلسلة الذهب ، سلامان وابسال ، تحفةالاحرار ، سبحةالابرار ، خردنامه اسكندرى ، مجنون و ليلى ، يوسف و زليخا مىباشد .

35 ـ يوسف و زليخا ، كه آن هم يكى از مثنويات كتاب هفت اورنگ است . جامى در هفدهم محرم سال هشتصد و نود و هشت هجرى قمرى در سن هشتاد و يك سالگى در هرات درگذشت ، شعر زير در باره تاريخ وفات اوست : سلطان ملك دانش ، جامى كه يافت در خلداز باده وصالش ارواح قدس جامى تاريخ فوت او را از عقل خواستم گفتآه از فراق جامى ، آه از فراق جامى (تلخيص از ريحانة الادب و كتاب جامى تأليف آقاى حكمت) -جانّ- (اسم فاعل از جَنّ): پوشاننده . تاريك كننده . اسم جمع جنّ چنان كه جامل و باقر . (لم يطمثهن انس قبلهم و لا جانّ)(رحمن : 74) . كه در اينجا بمعنى اخير آمده يعنى پريان . اين كلمه هفت بار در قرآن كريم آمده : دو بار درباره عصاى موسى ، كه در آنجا بمعنى مار بزرگ سفيد سياه چشمى است كه در خانه مسكن دارد . و پنج بار در مقابل انسان . در قاموس و اقرب الموارد آمده كه جانّ اسم جمع جن است كه در حقيقت جان و جن به يك معنى است . (قاموس قرآن) عطا از ابن عباس روايت كرده كه جانّ همان ابليس است ، و بنقل ديگر از ابن عباس آمده كه آن پدر جنيان است. (بحار:63/50) -جان- (فارسى): روان ، نفس ، روح ، از موارد استعمال اين كلمه چنان بر مىآيد كه معادل روح باشد در عربى ، چه روح در مواردى بمعنى نفس (خود انسان ، در قبال جسم) آمده و در موارد ديگر بمعنى حيات و زندگى . به «روح» رجوع شود .

«احترام جان در اسلام»

جان آدمى از جمله امورى است كه در اسلام رتبه نخست در احترام را حائز است : (من اجل ذلك كتبنا على بنى اسرائيل انه من قتل نفسا بغير نفس او فساد فى الارض فكأنما قتل الناس جميعا و من احياها فكانما احيى الناس جميعا); بدين سبب بر بنى اسرائيل چنين مقرر داشتيم كه هر كس جانى را ـ بدون اين كه حق قصاصى در ميان بود و يا آن جان مرتكب فساد و تباهى شده باشد ـ از ميان ببرد چنان باشد كه همه مردم را كشته باشد ، و هر كه جانى را از مرگ حفظ كند بمنزله كسى است كه همه جانها را حفظ كرده باشد . (مائده : 32) پيغمبر اكرم (ص) در خطبه حجة الوداع فرمود: اى مردم اين (روز عيد اضحى) چه روزى است ؟ همه گفتند : روز حرام (محترم) . فرمود : اين (ماه ذيحجه) چه ماهى است ؟ گفتند : ماه حرام . فرمود : اين (شهر مكه) چه شهرى است ؟ گفتند : شهر حرام . فرمود : همچنان كه اين روز و اين ماه و اين بلد نزد خدا محترم است جان و مال و آبروى شما نيز بهمين اندازه نزد خداوند احترام دارند . (بحار : 21/380) -جانان- (فارسى ، مركب از جان و ان علامت نسبت): معشوق ، محبوب ، شاهد .

جانِب

پهلو ، كرانه ، سمت . (و ما كنت بجانب الغربى) . (قصص:44) -جانباز- (فارسى): كسى كه جان خود را باخته باشد ، كنايه از فداكارى در راه خدا يا معشوق ديگر ، يعنى وى در اين قمار جان خود را باخته و بر سر سعادت جاودانى نهاده است .

جانبدارى

طرفدارى ، حمايت . امام صادق (ع) : كسى كه از ستمگرى جانبدارى نموده ظلم و ستم او را توجيه كند خداوند ظالمى بر او مسلط سازد و چون دعا كند باجابت نرسد و بر مظلوميتش اجر و مزدى نيابد . (بحار: 93/319)

/ 2570