«قريش و آزار به پيغمبر اسلام» - معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قُرَيش

تصغير قرش به معنى فراهم آمده از اينجا و آنجا.

قُرَيش

نام قبيله اى معروف، پدر اين قبيله نضر بن كنانه است. اين قبيله را از آن جهت قريش ناميدند كه افراد پراكنده آن به هر جا كه بودند گرد حرم كعبه فراهم آمدند.

و گويند: قريش: لقب نضر است، بدين جهت كه وى متنفذ و فراست مآب بوده كه توانسته افراد پراكنده قبيله خويش را بر سر يك سفره گرد آورد و آنان را هماهنگ سازد زيرا قرش به معنى گرد آوردن و تقرش به معنى تجمع است، و بعضى گفته اند: قريش لقب قصىّ است كه او نيز يكى از اجداد آن حضرت است چه وى جامع صفات ستوده و خصال پسنديده بوده و توانسته بر حرم مكه استيلا يابد و افراد فاميل را تحت لواى حاكميت آن سرزمين گرد آورد.

در مجمع البيان آمده كه از اين رو نسل نضر بن كنانه را قريش مى گفتند كه آنان به حرفه زراعت و دامدارى اشتغال داشتند و از سوئى آنها تجارت پيشه و اهل داد و ستد بودند و قرش به زبان عرب به معنى كسب و تحصيل مال است.

و اما از نظر برخى ديگر از اهل نظر، فهر بن مالك ابن نضر را به اين نام مى خوانده اند; چنان كه در كتاب عقد الفريد آمده: «جدّ همه قبيله قريش، فهر بن مالك است كه پس از او را قريش و پيش از او را عرب مى خوانند ـ تا اين كه مى گويد ـ واما قبايل قريش به فهر بن مالك منتهى مى گردند و از او نمى گذرند» و در كتاب سبك الذهب آمده: «هر كسى كه از نسل فهر باشد قرشى و هر كه از او نزاده باشد قرشى نمى باشد» و در سيره زينى دحلان نيز به همين مضمون ذكر شده. و اما در سيره حلبى كه از تواريخ قديمه مادر محسوب مى شود آمده است كه: «فهر، نامش قريشاست، زبير بن بكّار گفته: همه دانشمندان علم انساب، از قريش و جز آن بر اين عقيده اند كه همه شاخه هاى قريش از فهر منشعب گشته اند».

(لايلاف قريش ايلافهم رحلة الشتاء و الصيف): اصحاب فيل (ابرهه و سپاهش) را به هلاكت رسانيديم تا قبيله قريش در امن و امان زندگى كنند و حسب عادت مالوف، كوچهاى زمستانى آنها (به يمن) و تابستانيشان (به شام) برقرار باشد (و قدرت قدرتمندى چون ابرهه آنان را به هراس نيفكند. (سوره قريش:

1 ـ 2، تفسير مجمع البيان) در حديث رسول (ص) آمده كه: قريش را ناسزا مگوئيد و با عرف دشمنى مكنيد و هم پيمانان عرب را خوار مسازيد و با خوزيان هم مسكن مشويد...

از آن حضرت رسيده كه هر امامى از قريش خواهد بود و امام ضلال يا امام حقى يافت نشود جز از همين طايفه.

(بحار: 18 و 22) از آن حضرت روايت شده كه فرمود: پس از من دوازده خليفه بيايد كه همه از قريش باشند. (كنزالعمال حديث 33860) در حديث امام صادق (ع) آمده كه: گروهى بودند قرشى تبار ولى به جهت اينكه حسن سلوكشان با مردم كم بود نام اين فاميل از آنها برداشته شد در صورتى كه از نظر خانوادگى عيب و نقصى نداشتند، و از سوئى گروهى از ديگر قبايل بودند كه بر اثر خوش رفتارى آنها با مردم به اين بيت رفيع منسوب گشتند. (بحار: 75/53) از اميرالمؤمنين (ع) درباره اوصاف قريش سؤال شد فرمود: اما بنى مخزوم گل خوشبوى قريشند، گفتگو با مردانشان و ازدواج با زنانشان خواستنى است، و اما بنى عبد شمس دوربين ترين و غيرت مندترين تبار قريش اند در حمايت از كسانى كه تحت الحمايه آنها باشند، و اما ما (بنى هاشم) سخاوتمندترين آنهائيم در آنچه كه به دست داريم و جوانمردترين آنها به فداكارى در راه هدف، وآنها (بنى عبد شمس) در شمار نفرات و در مكر و خدعه و در بد برخوردى دست بالا، و ما در فصاحت و خيرخواهى ديگران و جمال و زيبائى برتر مى باشيم.

(نهج: حكمت 116)

«قريش و آزار به پيغمبر اسلام»

سردمداران و گردن كشان اين قبيله به خصوص بيش از هر كسى به وجود مقدس پيغمبر اسلام اذيت و آزار كردند و از انواع شكنجه و اذيت و كارشكنى درباره آن حضرت كوتاه نيامدند چه در دورانى كه آن حضرت در مكه بود و چه پس از هجرت به مدينه كه جنگهاى خونين مانند بدر و احد و احزاب به وسيله اين قبيله به وقوع پيوست.

/ 2570