«غيبت كبرى» - معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حضرت بايشان جواب ميدادند، اين جوابها بصورت توقيع بر دست سفرا يعنى نواب اربعة صادر ميشده است اسامى نواب اربعة ودوره نيابت هر كدام از ايشان بقرار زير است:

1 ـ ابو عمرو عثمان بن سعيد عمرى، كه او را امام ابوالحسن على بن محمد هادى وامام ابو محمد حسن به على عسكرى (ع) باين مقام برگزيده بودند.

2 ـ ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعيد عمرى پسر نايب اول. دوره نيابت پدر وپسر از سال 260 تا 304 يا جمادى الاولى 305 هـ ق طول كشيده است.

3 ـ ابوالقاسم حسين بن روح بن ابى بحر نوبختى از 305 تا شعبان 326.

4 ـ ابوالحسين على بن محمد سمرى، از شعبان 326 تا شعبان 329.

«غيبت كبرى»

دوران پنهان شدن امام عصر (عج) بطور مطلق، كه از سال 329 يعنىسال وفات چهارمين نايب خاص آن حضرت: على بن محمد سمرى آغاز وتا هنگام ظهور آن حضرت ادامه دارد.

غِيبَت

عيب كسى در قفا گفتن. در كشاف اصطلاحات الفنون چنين آمده است: غيبت اسم است از اغتياب بمعنى بد گفتن كسى را بعد از وى بشرط آنكه راست باشد، واگر دروغ باشد آنرا بهتان گويند. صاحب مجمع السلوك گويد: غيبت آنست كه مسلمانى را بچيزى ياد كنى كه اگر بشنود او را ناخوش آيد، خواه آنچه او را بدان ياد كرده اى راجع به عيبى در بدن يا پوشش يا آفرينش يا كردار يا گفتار يا دين يا دنيا يا فرزند يا خانه يا چارپاى او باشد، ودر تفسير الدرر آمده: از رسول خدا (ص) درباره غيبت پرسيدند، فرمود: غيبت آنست كه برادر خود را بدانچه او را ناخوش آيد يادكنى، پس اگر آن چيز در او باشد آنرا غيبت گويند، واگر آن چيز در او نباشد بهتان ناميده شود. وبايد دانست كه غيبت منحصر بگفتار نيست بلكه در فعل نيز جارى است مانند جنبش، اشارت وكنايت. تصديق غيبت نيز غيبت است وشنونده نيز در اينصورت بيگناه نيست مگر اينكه بزبان خود آنرا انكار كند ودر صورت ترسيدن بدل خود منكر باشد، وهرگاه بتواند گفتار گوينده را با سخنى ديگر قطع كند يا از جاى خود برخيزد، واگر نكند گناه كرده است، واگر بزبان خود بگويد: خاموش باش، ولى در دل غيبت را دوست داشته باشد دورويى كرده ومرتكب گناه شده است مگر آنكه در دل آنرا مكروه شمارد. شخص ستمديده را روا است كه ظلم ستمگر را نزد پادشاه يا حاكم بگويد، ليكن نبايد در نزد كسى جز پادشاه وآنكه توانايى بر دفع ستم دارد اظهار كند. هرگاه كسى از مردم ديهى غيبت كند غيبت نيست مگر آنكه گروهى را نام ببرد. يكى از متكلمان گويد:

غيبت در صورتى است كه بدان قصد زيان رسانيدن وشماتت باشد، ليكن اگر بر سبيل تأسف گفته شود غيبت نيست، وهمچنين غيبت در باره فاسق متجاهر غيبت محسوب نشود. رسول خدا(ص) فرمود: «من القى جلباب الحياء عن وجهه فلا غيبة»، يعنى هر كه نقاب شرم را از چهره اش برافكند درباره او غيبت نيست، ونيز فرمود: «اذكر الفاجر بما فيه كى يحذر الناس» يعنى شخص فاجر را باعمال وصفاتى كه دارد ياد كن تا از مردم بترسد واما اگر فاسق در نهان فسق كند آنرا آشكار نبايد كرد، ودر صورتيكه آشكار كنند غيبت است، ولى اگر سبيل شناساندن ياد كنند غيبت نيست. وبايد دانست كه درباره غيبت پشيمانى وآمرزش خواستن كفايت ميكند، وهر گاه غيبت بگوش شخص غيبت شده برسد بايد نزد او رود واز وى حليت خواهد، وحلال كردن وارثان را اعتبارى نيست. در حديث آمده است كه هرگاه صاحب غيبت پيش از آنك امام موسى بن جعفر (ع) فرمود: كسى كه در غياب ديگرى چيزى گويد كه مردم از آن آگاه باشند غيبت نيست واگر چيزى بگويد كه مردم از آن بى اطلاع باشند غيبت است واگر چيزى درباره كسى گويد كه در او نباشد بهتان است.

اميرالمؤمنين (ع) بنوف بكالى فرمود: اى نوف از غيبت بپرهيز كه آن نانخورش سگان جهنم است، سپس فرمود:اى نوف دروغ ميگويد آنكه خود را حلالزاده ميداند وخود گوشت مردم را بغيبت ميخورد. اشاره به آيه شريفه (ايحب احدكم ان يأكل لحم اخيه ميتا فكرهتموه) .

امام صادق (ع) فرمود: غيبت مردم مكن كه غيبتت كنند، وبراى برادرت چاه مكن كه خود در آن افتى واين را بدان كه هر چه با ديگران كنى با تو چنان شود. از حضرت رسول (ص) روايت است كه فرمود: غيبت از زنا سخت تر

/ 2570