«فقه كفالت» - معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

«روايات» علىّ (ع): «قد تكفّل (الله) لكم بالرزق و اُمِرتم بالعمل، فلا يكوننّ المضمون لكم طلبه اولى بكم من المفروض عليكم عمله». (نهج: خطبه 114) «اعلم انّ الذى بيده خزائن السماوات و الارض قد اذن لك فى الدعاء و تكفّل لك بالاجابة». (نهج: نامه 31) امام صادق (ع): «الكفالة خسارة غرامة ندامة». (وسائل: 18/428) عن ابى العباس: الفضل بن عبدالملك، انّ الصادق (ع) قال له: «ما منعك من الحجّ»؟ قال: كفالة كفلت بها.

قال: «وما لك و للكفالات؟! اما علمت انّ الكفالة هى التى اهلكت القرون الاولى»؟! (وسائل: 18/428) اين روايت با اندك اختلافى ذيل «فقه كفالت» تكرار مى شود.

رسول الله (ص): «لا كفالة فى حدّ». (وسائل:18/437)

«فقه كفالت»

در اصطلاح فقه عقدى است كه به موجب آن احد طرفين در مقابل طرف ديگر احضار شخص ثالثى را تعهد كند.

توضيح اينكه اگر كسى حقى و طلبى از ديگرى داشته باشد شخصى تعهد كند كه هنگام سررسيد حق، او را حاضر كند و گرنه خود آن حق را بپردازد و اگر چنانچه در وقت مقرر وى را حاضر ننمود صاحب حق مى تواند او را زندان كند; و اگر احياناً مديون را از دست مستحق برهاند قهراً خود كفيل او خواهد بود و اگر بدهكار مديون قتل باشد يا بايد وى را احضار كند و يا ديه را بپردازد. (از لمعه دمشقيه) حفص بن بخترى گويد: سالى در موسم حج اندكى دير به حج رسيدم و تأخير داشتم، امام صادق (ع) به من فرمود: چه امرى باعث تأخيرت شد؟ عرض كردم: كفيل كسى شدم وى به من خيانت كرد و به وقت مقرر حضور نيافت از اين جهت حجّم عقب افتاد. فرمود:ترا چه و كفالت؟! مگر نمى دانى كه در گذشته همين كفالت ملتهائى را به تباهى كشيد؟! (بحار: 14/508)

كَفايَت

بسندگى. بى نيازى. دستيابى به حاجت خويش به مقدار نياز. شايستگى. كاردانى. (كفى بالله حسيباً): خداوند در حسابگرى و اندازه دارى بسنده است (نساء: 6). (كفى بالله وكيلاً): خداوند در پناه دهى بسنده است. (نساء:81) اميرالمؤمنين (ع): «من كانت همته آخرته كفاه الله همّه من الدنيا»: آن كس كه تمام توجّه خويش را به آخرتش معطوف دارد خداوند امور مهمه دنيوى وى را بسنده كند. (وسائل: 15/297) «من عمل لدينه كفاه الله دنياه، و من احسن فيما بينه و بين الله كفاه الله ما بينه و بين الناس»: هر آن كس به كارهاى دينش بپردازد خداوند دنياى او را برايش بسنده كند، و آن كس كه مسائل ميان خود و خدا را به درستى سامان دهد، خداوند امورى را كه ميان او و مردم مى باشد از او كفايت كند و سازوارى دهد.

(وسائل:15/298) «كفى بالقناعة ملكاً، وبحسن الخلق نعيماً»: بدانچه دارى قانع بودن بسنده سلطنتى، و نيك خوئى بسنده نعمتى است. (نهج: حكمت 229) از سخنان آن حضرت است در كفايت به معنى شايستگى و كاردانى: آن كس كه به درستى و بجا و به مورد با كفايت باشد، وى شايسته زمامدارى است. (غررالحكم)

كَفت

شتاب كردن پرنده و جز آن در پريدن در پرواز و دويدن. به خود فراگرفتن چيزى را، چيزى را به خود منضم نمودن. از اين معنى است حديث: «اكفتوا صبيانكم بالليل»: شبانگاهان كودكانتان را به خود فرا گيريد، يعنى آنها را چسبيده به خود راه ببريد. (نهاية و منتهى الارب)

كَفتار

جانورى صحرائى و درنده. به عربى ضَبُع گويند. حرام گوشت است و كفاره كشتن آن در احرام، يك گوسفند است.

كُفر

پوشانيدن. انكار كردن. ناگرويدن. ناسپاسى نمودن. ناگرويدن به خداى تعالى، ضد ايمان آوردن.

كفر در لسان شرع: انكار نمودن يكى از اصول دين، مانند ذات خداوند يا توحيد خدا و يا نبوت و يا معاد

/ 2570