«شهداء غزوه ذى قَرَد» - معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

- برحسب آنچه مَقريزى و ديگران نوشته اند : «أبوذَرّ» از رسول خدا اجازه خواست كه برود و در «غابه» شترهاى شيرده رسول خدا را سرپرستى كند و رسول خدا به او گفت كه : من از ناحيه «عُيَينَه» و همراهان وى ايمن نيستم و مى ترسم پيش آمدى رخ دهد . چون «أبوذرّ» بيشتر اصرار كرد به وى فرمود : مى بينم كه مى روى و روزى مى ريزند و پسرت را مى كشند و زنت را مى برند و با عصاى خويش نزد من بازمى گردى . «أبوذرّ» با زن و پسرش رفت و روزى كه «عيينة بن حصن فزارى» براى بردن بيست شتر رسول خدا حمله برد ، پسرش كشته شد و زن او را بردند .

- نخستين كسى از اصحاب كه خبر يافت «سلمة بن عمرو بن أكوع أسلمى» بود كه با تير و كمان خويش رهسپار «غابه» شد و غلامى از آن «طلحة بن عبيدالله» كه اسبش را مى كشيد همراه وى بود ، اما هنگامى كه بر ثنية الوداع بالا رفت بعضى از سواران دشمن را ديد و بيدرنگ بر ناحيه اى از كوه «سلع» بالا رفت و فرياد زد :«وا صباحاه» و سپس دشمن را تعقيب كرد و خود را به آنها رساند و تيراندازى مى كرد و مى گفت : خُذها و أنا ابن الأكوع و اليوم يوم الرُّضّع .

- رسول خدا (ص) فرياد «سلمه» را شنيد و در مدينه نداى : «الفزع ، الفزع» و براى اولين بار نداى : «يا خيل الله اركبى» در داد و بامداد چهارشنبه پيش از همه به تعقيب دشمن بيرون شد و سواران أصحاب هم از پى وى شتافتند ، و پيش از همه سواران «مقداد بن عمرو» به رسول خدا ملحق شد ، سپس «عباد بن بشر» (از بنى عبدالأشهل) ، «سعد بن زيد» (از بنى كعب بن عبدالأشهل). «أُسيد بن ظهير» (از بنى حارثة بن حارث) ، عكاشة بن محصن» (از بنى أسد بن خزيمه) ، «مُحرز بن نضله» (از بنى أسد بن خزيمه) ، «أبوقتاده : حارث بن ربعى» (از بنى سلمه) و «أبوعياش : عبيد بن زيد» (از بنى زريق) ، اينان همگى اسب سوار بودند ، مگر «سلمه» كه پياده دشمن را تعقيب مى كرد .

- چون اصحاب نزد رسول خدا فراهم آمدند ، به قولى : «مقداد بن عمرو» و به قول ديگر ـ شايد صحيح تر ـ : «سعد بن زيد أشهلى» را امارت سريّه داد و فرمود : در تعقيب دشمن رهسپار شو ، تا من هم همراه اصحاب برسم .

- رسول خدا (ص) «عبدالله بن أم مكتوم» را در مدينه جانشين گذاشت و «سعد بن عباده» را با سيصد مرد از قبيله اش مأمور پاسبانى مدينه كرد .

- رسول خدا و أصحاب ، در پى دشمن تا «ذى قرد» تاختند و با رسيدن اصحاب ده شتر را پس گرفتند و در زد و خوردهائى كه پيش آمد كسانى از دو طرف كشته شدند .

«شهداء غزوه ذى قَرَد»

1 ـ مُحرز بن نضله (از بنى أسد بن خزيمه) كه او را «أحزم» و نيز «قُمَير» مى گفتند و بر اسب «محمود بن مسلمه» كه «ذواللِّمَّه» نام داشت سوار شد و خود را به دشمن رسانيد و سر راه بر آنان گرفت و سرانجام به دست «عبدالرحمن بن عيينه» به شهادت رسيد .

2 ـ وقّاص بن مجزز مدلجى ، كه ابن هشام او را نيز از شهداى اين غزوه نوشته است .

3 ـ هشام بن صبابة بن حزن (از بنى ليث بن بكر) برادر «مقيس بن صبابه» كه مردى از أنصار به گمان آن كه از دشمنان است او را كشت .

/ 2570