سستى و درنگى ، «التاثت راحلته» : مركبش در رفتن كندى نمود . (مجمع البحرين)
لَوثة
گولى ، ديوانگى ، نوعى از جنون . از اين معنى است حديث : «لا يجوز طلاق معتوه ولا مبرسم ولا صاحب هذيان ولا صاحب لوثة ...» . (بحار:104/159)
لَوح
هر صفحه عريض از چوب يا استخوان يا سنگ وجز آن . ج : الواح . جج : الاويح . (وحملناه على ذات الواح ودُسُر) ; نوح را بر مركبى كه تخته ها ومسمارها داشت حمل كرديم. (قمر:13) در حديث رسول (ص) آمده : از جمله چيزهائى كه موجب فراموشى ميشود ، خواندن لوح قبر (صفحه اى كه نام ونشان ميت در آن نوشته شده) است . (بحار:62/295) امام صادق (ع) «لو انّ مؤمنا على لوح فى البحر لقيّض الله له منافقاً يؤذيه» : اگر مسلمان مؤمنى بر فراز لوحى در دريا باشد ، خداوند منافقى را برانگيزاند كه به وى آزار رساند . (بحار:67/240) «كتب الحميرى الى القائم (عج) يسأله عن السجدة على لوح من طين القبر (قبر الحسين ـ ع ـ) ، وهل فيه فضل ؟ فاجاب : يجوز ذلك وفيه فضل» : حميرى به حضرت حجت (عج) نامه نوشت ، ودر آن نامه از حضرت در باره سجده بر لوحى كه از گل قبر امام حسين (ع) ساخته شده باشد سؤال نمود ، واين كه آيا در آن فضيلتى هست ؟ حضرت در پاسخ فرمودند : آرى جايز است ودر آن فضيلت است . (بحار:85/149)
«الواح تورات»
(وكتبنا له فى الالواح من كل شىء موعظة وتفصيلا لكلّ شىء فخذها بقوّة وأمر قومك يأخذوا باحسنها ...) اعراف:145 .براى موسى (ع) در لوحها (ى توراة) نوشتيم از هر چيزى كه مورد نياز وى بود در امر دين ونيز در باره آياتى كه به وى ارائه داده شد ، ومدوّنات الواح عبارت بودند از پند واندرز وتفصيل وبيان هر چيز ، از قبيل واجبات ومحرمات ونيز مطالبى در باره بهشت ودوزخ وهر آنچه به سرنوشت مردم ارتباط داشت . پس اى موسى !اين الواح را با جدّيّت تمام وعزم راسخ دريافت دار وقوم خود را امر كن كه بهترين وگزيده ترين محتويات آن را مورد عمل قرار دهند ، كه تفسير شده به مستحبات ومندوبات مندرج در تورات .گويند : آن الواح از چوب بوده كه از آسمان نازل گرديده ، به قولى از زمرّد بوده ، قول ديگر آن كه از زبرجد سبز بوده است ، به طول ده ذراع .در شمار آنها نيز اختلاف است : بعضى گفته اند : دو لوح بوده وجمع ، منطقى است . قول ديگر آن كه بيش از دو لوح بوده است . (مجمع البيان) آرى كتاب مقدس تورات چنانكه در قرآن آمده بر الواح مسطور بوده وهنگامى كه موسى از طور بازگشت و الواح تورات با خود داشت چون قوم خود را گوساله پرست يافت از خشم آنها را بيفكند ، ودر حديث آمده كه بخشى از آنها بشكست وچون خشم وى فرو نشست يوشع بن نون به وى گفت : آيا مطالب مندرج در الواح را به خاطر دارى؟ موسى گفت : آرى .در حديث اميرالمؤمنين (ع) آمده كه آن الواح همچنان دست بدست باقى ماند تا به پيغمبر اسلام رسيد و او به من سپرد .