«رواياتى درباره قسامة» - معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قسامه اقدام مى كند، اگر قسامه جهت يكى از آن دو آورد و براى ديگرى نياورد، مى تواند وى را به قتل برساند پس از آن كه نصف ديه را به ورثه اش بپردازد. چنان كه مى تواند در گذرد و نصف ديه را از متهم بستاند. و اگر عليه هر دو اقامه قسامه نمود مى تواند هر دو را قصاص كند پس از آن كه نصف ديه را به اولياى آنها بپردازد. چنان كه مى تواند از آنها ديه بستاند. و اگر مدّعى از قسامه سر باز زند قسامه بر آنها خواهد بود، اگر اقدام نمودند قصاص و ديه از آنها ساقط مى شود، و اگر يكى از آن دو به ديه اقدام نمود از او به تنهائى ساقط مى گردد و ولىّ مى تواند آن ديگرى را قصاص كند پس از آن كه نيمى از ديه را به اولياء او بپردازد. و مى تواند از او درگذرد و نصف ديه از او بستاند. و اگر هر دو از قسامه نكول نمودند ولىّ مى تواند هر دو را قصاص كند پس از آن كه نصف ديه را به اولياء آن دو بپردازد. و مى تواند از هر دو ديه بستاند.

10 ـ اگر دو نفر را متهم به قتل نمود و براى يكى از آن دو بيّنه داشت و در مورد ديگرى نداشت، بايستى عليه آن كه بينه دارد بينه اقامه كند، و اگر نياورد منكر قسم مى خورد و تبرئه مى شود. و اما نسبت به آن كه بينه ندارد به قسامه اقدام مى نمايد.

11 ـ اگر مقتول دو ولىّ داشته باشد و يكى از آنها شخصى را متهم كند، و ولىّ دوم او را تكذيب نمايد، چنان كه فرد ديگرى را متهم سازد يا صِرفا آن متهم را بى گناه بداند، به دعوى ولىّ اول صدمه اى وارد نمى كند و دعوى او به قوت خودش باقى است و مى تواند حق خود را با قسامه اثبات نمايد، اگر مدّعى عليه بينه اى بر برائت خويش نداشته باشد.

12 ـ اگر ولىّ دم، زيد را متهم به قتل نمود و بر مدعاى خويش قسم خورد، سپس فرد ديگرى اعتراف نمود كه خود به تنها قاتل بوده است، مرحوم شيخ در كتاب خلاف گفته: مخير است ميان بقاء به مقتضاى قسامه و بين عمل به مقتضاى اقرار، هر چند اقرار پس از آن باشد كه استيفاى حق از مدعى عليه شده باشد. ولى اين قول را وجهى وجيه نباشد.

13 ـ اگر مدّعى قتل قسم خورد و حقّ خود را (از ديه يا قصاص) دريافت نمود، پس از آن بينه قائم شد كه مدّعى عليه هنگام قتل غايب يا مريض بوده آنچنان كه قادر بر ارتكاب قتل نبوده است، قسامه باطل مى گردد و ديه به ورثه مقتول مسترد مى شود و اگر قصاص كرده بايستى ديه بپردازد.

14 ـ اگر كسى متهم به قتل شود، بايستى تا شش روز بازداشت شود، اگر ورثه مقتول دليل و مدركى اقامه نمودند فبها، و گرنه رها شود.

«رواياتى درباره قسامة»

امام صادق (ع): قسامه بدين جهت در اسلام مقرر گشت تا جان مردم در امان باشد، و اگر احيانا يك نفر فاسق قصد جان كسى بكند، و يا در جائى كه بيننده اى نباشد در صدد ترور كسى برآيد از قانون قسامه بترسد و از اين كار منصرف گردد.

حلبى گويد: از امام صادق (ع) درباره قسامه سؤال نمودم، فرمود: آرى، اين قانون حقيقت دارد و در نزد ما نوشته شده است، و اگر قسامه نمى بود، مردم يكديگر را مى كشتند و پيامدى هم در كار نبود، و اين قسامه مايه نجات جان مردم است.

بريد بن معاويه گويد: از امام صادق (ع) درباره قسامه پرسيدم، فرمود: در مورد هر حقى مقرّر چنان است كه بيّنه بر مدّعى باشد و قسم بر مدّعى عليه، جز در مورد خون بخصوص، موقعى كه رسول خدا (ص) در خيبر بودند، مردى از انصار نايافت گرديد، پس از چندى جسد كشته او را يافتند، كسان مقتول مدّعى شدند كه فلان يهودى وى را به قتل رسانيده است، حضرت به اولياى دم فرمود: دو نفر مرد عادل از غير خودتان (جز مدعيان قتل) حاضر كنيد، كه طبق گواهى آن دو وى را قصاص كنم، و اگر دو گواه يافتيد پنجاه نفر از شما بدين ادّعا سوگند ياد كنند، كه وى را به كيفر قصاص محكوم سازم.

آنها گفتند: اى رسول خدا! دو شاهد از غير خودمان نتوانيم حاضر نمود، وبر چيزى كه نديده ايم دوست نداريم سوگند بخوريم.

پس حضرت ديه آن كشته را (از بيت المال) بپرداخت، و فرمود: همانا جان مسلمانان به وسيله قسامه حفظ و

/ 2570