«نقلدادنجنازهاز جائىبهجاىديگر» - معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

«قبر» نيز رجوع شود .

«نقلدادنجنازهاز جائىبهجاىديگر»

مسئلهاى كه از دير باز ميان فقها مورد اختلاف بوده است . در اين باره به بيانى از مرحوم مجلسى (ق ه) و سپس بنقل رواياتى اكتفا ميشود و حكم فعلى آن بكتب فتوائيه موكول ميگردد : اعلم ان المشهور بين الاصحاب كراهة نقل الميت الى غير بلد موته من غير المشاهد المشرفة ، بل نقل المحقق فى المعتبر و العلامة فى التذكرة و غيرهما اجماع العلماء عليه ، و المشهور بينهم جواز النقل الى المشاهد بل استحبابه ، و قال فى المعتبر : انه مذهب علمائنا خاصّة ، قال : و عليه عمل الاصحاب فى زمن الائمة الى الآن ، و هو مشهور بينهم لا يتناكرونه . و نقل عمل الامامية و اجماعهم على ذلك فى التذكرة و الذكرى ، و استدل فى الذكرى بحديث عظام يوسف . و قال فى التذكرة : و لان موسى (ع) لما حضرته الوفاة سأل الله عزوجل ان يدنيه الى الارض المقدسة رمية حجر ، قال النبى(ص) : لو كنت ثَمّ لأريتكم قبره عند الكثيب الاحمر . و قال المفيد فى العزيّة : و قد جاء حديث يدل على رخصة فى نقل الميت الى بعض مشاهد آل الرسول (ص) ان وصّى الميت بذلك . و قال صاحب الجامع : لو مات بعرفة فالافضل نقله الى الحرم . و قال الشهيد الثانى (ره) : يجب تقييد جواز النقل الى المشاهد بما اذا لم يُخَف هتك الميت لبعد المسافة او غيرها . و لا يخفى متانته ، لانه هتك لحرمة الميت و اضرار بالمؤمنين ، مع ان النقل المنقول عن الاصحاب و فى الاخبار المعتبرة انما كان من المسافات القريبة التى لم يستلزم النقل اليها مثل ذلك . هذا كله فى النقل قبل الدفن ، فاما بعده فالاكثر على عدم جوازه ، و جوّز الشيخ و جماعة نقله الى المشاهد المشرفة . و قال ابن ادريس :لا يجوز نقله . (بحار : 82/69) در جنگ اُحُد پيغمبر (ص) شنيد بعضى از انصار جسد مردگان خويش را به مدينه مىآورند ، حضرت فرمود منادى ندا كند و به مسلمانان اعلام نمايد جسد مردگانتان را در هر جا كه مردهاند دفن كنيد . در تاريخ حالات اميرالمؤمنين (ع) آمده كه روزى به آن حضرت خبر دادند كه مردى در روستا (ى يك فرسخى كوفه) مرده و جنازهاش را به كوفه آوردهاند . حضرت به شدت آنها را مورد عتاب و خطاب قرار داد و در حديث آمده كه آنها را مجازات نمود و فرمود : مردگانتان را در همانجا كه مردهاند به خاك بسپاريد و مانند يهود مباشيد كه مردگانشان را به بيتالمقدس منتقل مىكنند. على بن سليمان گويد : به حضرت هادى(ع) نوشتم : اگر كسى در عرفات بميرد آيا در همان عرفات دفنش كنند يا او را به حرم منتقل سازند ؟ در جواب نوشت : به حرم نقل داده در آنجا او را به خاك سپارند كه آنجا افضل است . (توضيح اينكه زمين عرفات به زمين حرم اتصال دارد و تنها خطى مرز آن دو را معين مىكند) نقل است كه چون يعقوب بمرد يوسف جسد او را در ميان تابوتى نهاد و به سرزمين شام برد و در بيتالمقدس به خاكش سپرد . (بحار:82/62) اما اين روايت صرف نظر از جنبه سند از حيث دلالت ضعيف است زيرا اولاً يعقوب خود در سرزمين شام مىزيسته و اگر هم هنگامى كه به ديدار فرزند به مصر رفت در آنجا مرده باشد يوسف از مصر به شام بازنگشت تا جنازه پدر را با خود بياورد ، و ثانياً اكنون قبر يعقوب در خليل (حبرون) معروف است و از آنجا تا بيتالمقدس فرسنگها فاصله است .

چنين چيزى در باره استخوانهاى يوسف نيز در تاريخ بنىاسرائيل آمده كه حضرت موسى از جانب خدا مأمور گشت آن را به مقدس بازگرداند كه آن روايت نيز دانشمندان علم درايت در صحت سندش نظر دارند . (نگارنده)

جِناس

هم جنس بودن . در علم بديع از محسنات لفظى است ، و عبارت از تشابه دو لفظ است در تلفظ كه تجنيس هم گويند و جناس بر دو قسم باشد يكى تام كه دو لفظ در انواع حروف و نيز از لحاظ عدد و هيأت و ترتيب متفق باشند در اين صورت اگر دو لفظ از يك نوع بوند مثلا هر دو اسم باشند يا فعل ، مماثل نامند مانند (يوم يقوم الساعة يقسم المجرمون ما لبثوا غير الساعة)اى من ساعات الايام و ساعت اول يعنى قيامت . و مانند «ركبت حماراً و لقيت حماراً» كه از حمار دوم مرد احمق خواهد . و اگر دو لفظ از دو نوع بود مستوفى نامند مانند «ما مات من كرم الزمان فانه يحيى لدى يحيى بن عبدالله» كه يحيى دوم اسم است . ديگر جناس ناقص كه دو لفظ در تمام جهات متفق نباشند و يا در هيأت حروف فقط متحد باشند و يا در ترتيب يا در امرى ديگر در هر حال از باب جناس غير تام است مانند «الجاهل اما مفرط او مفرّط» كه مفرط دوم مشدد باشد مانند (التفت الساق بالساق الى ربك يومئذ المساق) . در ابدع آرد : جناس به معنى همجنس بودن است و مراد توافق دو كلمه است در

/ 2570