«شأن نزول اين آيات وبعض روايات» - معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فاتّبع سببا * حتّى اذا بلغ مغرب الشّمس و جدها تغرب فى عين حمئة و وجد عندها قوما * قلنا يا ذا القرنين اما ان تعذّب و اما ان تتّخذ فيهم حسنا * قال امّا من ظلم فسوف نعذّبه ثمّ يردّ الى ربّه فيعذّبه عذابا نكرا * و امّا من آمن و عمل صالحاً فله جزاء الحسنى و سنقول له من امرنا يسرا * ثمّ اتبع سببا * حتّى اذا بلغ مطلع الشّمس وجدها تطلع على قوم لم نجعل لهم من دونها سترا * كذلك و قد احطنا بما لديه خبرا* ثمّ اتبع سببا * حتى اذا بلغ بين السّدّين وجد من دونهما قوما لا يكادون يفقهون قولا * قالوا يا ذا القرنين انّ يأجوج و مأجوج مفسدون فى الارض فهل نجعل لك خرجا * على ان تجعل بيننا و بينهم سدّا * قال ما مكّنّى فيه ربّى خير فاعينونى بقوّة اجعل بينكم و بينهم ردما * اءتونى زبر الحديد حتى اذا ساوى بين الصّدفين قال انفخوا حتى اذا جعله نارا قال اءتونى افرغ عليه قطرا فما اسطاعوا ان يظهروه و ما استطاعوا له نقبا * قال هذا رحمة من ربّى فاذا جاء وعد ربّى جعله دكّاء و كان وعد ربّى حقّا) . (كهف:

83 ـ 98)

«شأن نزول اين آيات وبعض روايات»

- ظاهر اسلوب آيات اين است كه از نبى(ص) در مورد ذوالقرنين سؤال شده است، و اين آيات در پاسخ سؤال آمده است. ترمذى و نسائى و امام احمد در مسند خود روايت كرده اند كه قريش به اشاره علماى يهود ، امورى از پيغمبر پرسيدند، كه يكى از آنها مسئله ذو القرنين بود و گفتند : «اين مرد كيست و اعمال او چه بوده است»؟ و قرطبى از سدى روايت كند كه يهود گفتند : «ما را از پيغمبرى خبر ده كه خداى نام او را در تورات نياورده بجز در يك جاى» . پيغامبر (ص) پرسيد : «آن كيست» ؟ گفتند: «ذو القرنين» . ابن جرير و ابن كثير و سيوطى نيز در تفاسير خود رواياتى آورده اند.

«خصايص ذو القرنين در قرآن»

- خلاصه آنچه در آيات از خصايص ذوالقرنين آمده اين است:1 ـ مردى را كه از پيغمبر پرسيده ، «ذوالقرنين» نام داشته يعنى اين نام يا لقب را قرآن از خود وضع نكرده ، بلكه آنان كه درباره وى پرسيدند اين نام را بر او اطلاق كردند و از اين روى فرموده است: (و يسئلونك عن ذى القرنين).

2 ـ خداى او را ملك بخشيده و اسباب فرمانروائى و غلبه براى وى آماده كرده است.

3 ـ اعمال بزرگى را كه وى در جنگ هاى عظيم خويش انجام كرده ، اين سه امر است:- اوّل ، غربى: از بلاد خود به سوى غرب متوجّه گرديد و تا جايگاهى كه نزد او حدّ مغرب به شمار مى رفت ، رسيده و در آنجا خورشيد را بدانسان يافته كه گوئى در چشمه اى فرو مى رود.

- دوّم ، شرقى: و همچنان پيش رفته است تا به سرزمينى رسيده كه آبادان نبوده است و در آن، قبايل بدوى سكونت داشته اند.

- سوّم: به جايگاهى رسيده است كه در آن تنگناى كوهى بوده و از پشت كوه ، گروهى موسوم به يأجوج و مأجوج سا كن بوده اند كه بر اهالى اين سرزمين ، از هر سو مى تاختند و به غارت مى پرداختند و آنان ، مردمى وحشى و محروم از مدنيّت و خرد بودند.

/ 2570