آبستنى
بارورى حيوان ماده از نطفه حيوان نر ، حَمْل . (هو الذى خلقكم من نفس واحدة وجعل ...) او خداوندى است كه شما را از يك تن آفريد و همسرش را نيز از جنس او آفريد تا مايه آرامش او باشد ، و چون وى را به آغوش كشيد بارى سبك از او برداشت (آبستن شد) و چون به مرور زمان اين بار سنگين شد به پيشگاه خداوند دست به دعا برداشتند كه خداوندا اگر اين فرزندى شايسته باشد تو را سپاسگزار خواهيم بود (اعراف:89) . (الله يعلم ما تحمل كل انثى وما تغيض الارحام ...)خداوند آگاه است به آنچه كه در رحم مادگان مىباشد ـ نر است يا ماده ، كامل است يا ناقص ، خوشبخت است يا بدبخت ـ و ـ نيز مىداند ـ كم شدن يا زياد شـدن مـدت بـاردارى را و هر چيز به نزد او انـدازه معينى دارد (رعد:8) . (و وصّيناالانسـان بوالديـه حملتـه امّه وهنا على وهن ...)انسان را در باره پدر و مادرش به نيكى سفارش كرديم ، مادرش وى را در رحم خويش حمل نمود با ضعفهاى پياپى ـ يا مشقتهــاى پىدرپى كه بر اثر آبستن شدن ، وى را دست مىدهـد ـ و جدا شدن او از شير ـ كه پايـان شـدت رنج مادر باشد ـ پس از دو سال است ، مرا سپاس گوى و پدر و مادرت را ـ نيز ـ سپاسگزار باش كه بازگشت به سوى من است (لقمان:14) . (ووصّينا الانسان بوالديه احسانا حملته امه كرها ووضعته كرها وحمله وفصاله ثلاثون شهرا)انسان را در باره پدر ومادرش به نيكى سفارش نموديم ، مادرش وى را به سختى در رحم خويش حمل نمود و به سختى او را فرو نهاد و دوران آبستنى و از شير باز گرفتن او سى ماه بود . (احقاف:15) روايات بسيارى در باره آبستنى آمده كه در اين كتاب ذيل واژه «باردارى» ملاحظه مىفرمائيد .«احكام شرعى آبستنى»
آبستنى (باردارى زن) را در شريعت اسلام احكامى خاص است كه در ابواب فقه به طور پراكنده ذكر شده است :1ـ كمترين مدت آبستنى شش ماه است، مستفاد از آيه مباركه : (وحمله وفصاله ثلاثون شهرا): و دوران بودن وى (جنين) در رحم مادر تا از شير بريدگيش سى ماه است (احقاف:15) . به ضميمه آيه شريفه : (والوالدات يرضعن اولادهن حولين كاملين): و مادران دو سال تمام فرزندانشان را شير مىدهند (بقره: 233) .احكامى بر اين مترتب است ، از جمله : نوزادى كه شش ماه پس از ازدواج مادرش به دنيا آمده باشد شرعاً فرزند زوج شرعى آن زن خواهد بود .2 ـ خونى كه زن در دوران آبستنى ببيند و واجد شرائط باشد ميان فقهاء اختلاف است كه آيا حيض است و احكام حيض بر آن مترتب مىشود يا نه، اكثر فقها به خصوص فقهاء معاصر فتوى به حيضيت آن مىدهند .3 ـ اگر زن كافرهاى بميرد و او به فرزندى كه نطفهاش از مسلمانى منعقد شده باشد آبستن باشد و جنين نيز در رحم مادر مرده باشد ، بايستى آن زن را در قبرستان مسلمانان به خاك سپارند و پشت به قبله او را در قبر نهند ، زيرا روى فرزند به پشت مادر است .4 ـ زن آبستن اگر روزه به حال خودش يا فرزند در رحمش ضرر داشته باشد بايستى افطار كند و بعداً قضا كند ، در صورتى كه روزه براى فرزندش مضر باشد فديه (سه ربع كيلو طعام) نيز بدهد.5 ـ اگر زنى آبستن باشد و كسى كه ارثش به فرزند در رحم او مىرسد بميرد بايستى سهم دو پسر ـ احتياطاً ـ نگه بدارند تا وقتى كه آن زن وضع حمل كند، اگر دو پسر زائيد فبها ، و اگر جز اين بود بقيه مال را ميان ورثه تقسيم مىكنند ، اين در صورتى است كه ورثه با اين كار موافق باشند ، و گرنه سهم يك پسر نگه دارند و بر فرض دختر بودن نوزاد ، بقيه را ميان ورثه تقسيم كنند و اگر بيش از يك پسر متولد شد سهم زايد بر يك پسر را از ورثه مسترد دارند . (كتب فقهيه) به «باردارى» نيز رجوع شود .