«وحى انبياء» - معارف و معاریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف و معاریف - نسخه متنی

مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آنها اشاره كرد كه صبح و شام خدا را تسبيح كنيد .

(و اوحينا الى أمّ موسى أن أرضعيه فاذا خفت عليه فألقيه فى اليمّ و لا تخافى و لا تحزنى انّا رادّوه اليك و جاعلوه من المرسلين)(قصص:7) . وحى در اينجا همان الهام و تفهيم خفى است كه خدا به قلب مادر موسى(ع) انداخت و آن مصداقاً نظير آن بود كه به دل انبياء عليهم السلام انداخته مى شد و همانطور كه به او الهام شده بود تحقق واقعى پيدا كرد .

(و انّ الشياطين ليوحون الى أوليائهم ليجادلوكم) (انعام:121) . آيه در خوردن ذبيحه اى است كه نام خدا بر آن برده نشده ممكن است مراد از شياطين انسانهاى بدكار و يا شياطين جنّ باشد يعنى از آنچه نام خدا بر آن برده نشده نخوريد شياطين به دوستان خود القاء وسوسه مى كنند تا در باره خوردن ميته با شما مجادله كنند .

ايضا (و كذلك جعلنا لكلّ نبىّ عدوّا شياطين الانس و الجنّ يوحى بعضهم الى بعض زخرف القول ...) (انعام:112) . مراد از وحى در هر دو آيه كلام خفى و وسوسه است .

«وحى انبياء»

وحى انبياء عليهم السلام همان تفهيم خفى و كلام خفى است كه از جانب خداوند القاء مى شود و خداوند از آن با «سخن گفتن خدا» تعبير مى كند و آن سه قسم است : وحى ، ايجاد صدا ، آمدن فرشته .

آيه 51 ، از سوره شورى چنين است :(و ما كان لبشر أن يكلّمه الله الا وحيا أو من وراء حجاب أو يرسل رسولا فيوحى باذنه ما يشاء انّه علىّ حكيم * و كذلك أوحينا اليك روحاً من أمرنا ...) يعنى براى هيچ بشرى نيست كه خدا با او سخن گويد مگر به طور وحى و القاء به دل او ، يا از پس پرده (مثل موسى (ع) كه خدا صدا آفريد و موسى آن را از درخت شنيد) و يا فرشته اى مى فرستد و او به اذن خدا آنچه را كه خدا مى خواهد به پيامبر وحى و تفهيم مى كند كه خدا والا مقام و حكمت كردار است . اى پيامبر همانطور با هر سه راه دينى به تو وحى كرديم .

مى شود خواب انبياء عليهم السلام را از قسم اوّل دانست چنانكه در خواب ديدن ابراهيم(ع) در باره ذبح فرزندش و خواب ديدن حضرت رسول (ص) در باره دخول به مسجدالحرام و غيره كه اينها نيز از اقسام وحى و تفهيم خفى اند . (قاموس قرآن) زراره گويد : به امام صادق (ع) عرض كردم : چگونه پيغمبر (ص) بيم آن نداشت كه آنچه به عنوان وحى به او مى رسد از القاآت شيطان نباشد ؟ فرمود : چون خداوند بنده اش را به نبوت برگزيند سكون و وقارى (حال ويژه اى) به وى دهد كه هرگاه از ناحيه خداوند چيزى به او رسد چنان باشد كه به چشم ببيند .

از امام باقر (ع) روايت شده كه هرگاه به پيغمبر (ص) وحى مى رسيد اگر توسط جبرئيل بود مى فرمود : اين جبرئيل است و جبرئيل به من چنين گفت و اگر بدون وساطت جبرئيل بود حالتى بين خواب و بيدارى و غشوه به حضرتش دست مى داد و اين حالت بر اثر سنگينى وحى بود .

و از آن حضرت رسيده كه وحى از جانب خداوند به زبان عربى نازل مى شده و چون به پيغمبرى مى رسيد وى به زبان قوم خود ابلاغ مى نمود . نيز از آن حضرت روايت شده كه پيغمبران (در چگونگى رسيدن احكام به آنها) پنج قسم اند : برخى چنين اند كه صدائى مانند صداى زنجير مى شنوند و مطلب را بدان درك مى كنند ، برخى در عالم خواب به آنها تفهيم مى شود مانند يوسف و ابراهيم ، و بعضى از آنها (ملك را) به چشم خود مى بينند ، و بعضى به قلبشان اشاره مى شود ، و برخى به گوششان دق البابى مى شود .

از امام صادق (ع) نقل است كه چون از اميرالمؤمنين (ع) راجع به وحى سؤال شد فرمود : بخشى از آن وحى نبوت و

/ 2570