معارف و معاریف

مصطفی حسینی دشتی

نسخه متنی -صفحه : 2570/ 787
نمايش فراداده

دَفع

دادن كسى را چيزى: (فان آنستم منهم رشدا فادفعوا اليهم اموالهم) (نساء:6). راندن: (ادفع بالتى هى احسن السيئة) (مؤمنون:96) . (الذين اخرجوا من ديارهم بغير حق الا ان يقولوا ربنا الله ، ولولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع وبيع وصلوات ومساجد يذكر فيها اسم الله كثيرا ...) آنان كه از ديار خويش به ناحق رانده شدند جز آن كه گفتند: «پروردگار ما الله است» ، واگر نمى بود كه خداوند برخى مردمان را به وسيله برخى ديگر براند هرآينه صومعه ها ومعبدها وصلوه ها ومساجدى كه نام خداوند بسيار در آنها برده مى شود ويران مى گشت . (حج:41) (فهزموهم باذن الله وقتل داود جالوت وآتاه الله الملك والحكمة وعلّمه مما يشاء ولولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض ولكن الله ذوفضل على العالمين) پس آنان را (سپاهيان جالوت را) هزيمت دادند وداود جالوت را به قتل رساند وخداوند او را پادشاهى وحكمت داد و از آنچه مى خواست به او ياد داد ، واگر دفع كردن خداوند مردمان را برخى به برخى نبود هرآينه زمين تباه مى گشت ، ولى لطف خدا بر بندگان عظيم است . (بقره:252) اميرالمؤمنين (ع): «ردّوا الحجر من حيث جاء ، فان الشرّ لايدفعه الاّ الشر» . يعنى: سنگ را از همانجا كه آمده باز گردانيد (متجاوز را قصاص كنيد) كه شرّ را جز به شرّ نتوان دفع كرد . (نهج حكمت 314) «سوسوا ايمانكم بالصدقة ، وحصّنوا اموالكم بالزكاة ، وادفعوا امواج البلاء بالدعاء»: ايمان خويش را به صدقه دادن حفظ كنيد واموالتان را به زكاة محفوظ بداريد ، وموجهاى بلا را به دعاء از خود برانيد .

(نهج حكمت 146) در خبر آمده كه روزى امام مجتبى (ع) مبلغى پول به شاعرى داد ، يكى از حضار گفت: «سبحان الله ! به شاعرى هرزه دراى معصيتكار پول مى دهى» ؟! فرمود: «بهترين مصرف مال صرف در راه حفظ آبروى خود مى باشد وخود دفع شر نوعى بهره گيرى از مال است» . (بحار:43/358)

دَفق

چيزى را ريختن . قرآن كريم: (فلينظر الانسان مم خلق . خلق من ماء دافق) (طارق:6) . ميرانيدن .

دِفلى

(با الف آخر) خرزهره . پيغمبر(ص) ـ ضمن حديثى در وصف مردم آخرالزّمان: «مثلهم مثل الدّفلى: زهرتها حسنة و طعمها مُرّ»: آنان به خرزهره مى مانند كه گلى زيبا ولى مزه اى تلخ دارند . (بحار:77/98)

دَفن

به زير خاك كردن ، به خاك سپردن . در حديث آمده كه: «پيغمبر (ص) به دفن هفت جزء از انسان امر مى كرد: خون ومو وناخن وحيض وبچه دان ودندان وعلقه» . (سفينة البحار)

دفن ميت

از واجبات كفائيه است وحداقل آن پوشانيدن جسد است به زير خاك آنقدر كه از برون آمدن بوى آن وآزار درندگان محفوظ باشد ورو به قبله به سمت راست خوابانده شود ومستحب است عمق آن به اندازه قامتى باشد واگر مرد بود از سر واگر زن بود به پهنا سرازير قبر شود وچون به گور نهند بندهاى گرههاى كفن بگشايند ورويش بر خاك نهند وپس از خاك دادن آب بر آن بپاشند بدين كيفيت كه از سر شروع شود وبگردانند تا به سر ختم شود وآن را به آواز بلند شهادتين واسماء ائمه تلقين كنند .

اميرالمؤمنين (ع) فرمود: «اگر كسى در اول روز بميرد بايستى (آنچنان در دفن او شتاب نمود كه) خواب پيش از ظهرش را در قبرش بكند واگر آخر روز بميرد بايد شب را در قبرش بخوابد» . (بحار:81/254)