ريشه ديگرى كه براى پيدا شدن حجاب ذكر كرده اند جنبه اخلاقى دارد . در اينجا نيز مانند نظريه سابق علت پديد آمدن حجاب را تسلط مرد و اسارت زن معرفى كرده اند , با اين فرق كه در اينجا براى تسلط جوئى مرد , به جاى ريشه اقتصادى ريشه اخلاقى ذكر شده است , گفته اند علت اينكه مرد , زن را بدين شكل اسير نگه مى دارد حس خودپرستى و حسادت وى نسبت به مردان ديگر است . مرد نمى خواهد ورشك مى برد كه مردان ديگر و لو با نگاه كردن يا همسخن شدن , از زنى كه تحت اختيار او است استفاده كنند .
به عقيده اين دسته , قوانين دينى و مذهبى با اينكه در جاهاى ديگر با خودخواهيها و خودپرستيها مبارزه كرده است در اينجا برعكس عمل كرده روى اين خودخواهى مردان صحه گذاشته منظور آنها را تأمين كرده است .
برتراند راسل مى گويد : بشر توانسته است تا حدى در مورد مال و ثروت بر خودخواهى و بخل غالب گردد ولى در مورد زن نتوانسته است بر اين خودخواهى تسلط پيدا كند . از نظر راسل