علم و عمل قرين يكديگرند بر اثر علم نوبت عمل آيد علم طبعا انسان را به عمل دعوت مى كند و هر كس عمل كند علم و دانشش باقى مى ماند، دانش هاتفى است كه دانشمند را بعمل فرا خواند اگر دعوت او را اجابت نكرد از او جدا گردد.(147)
نوشته اند كه شيخ زين الدين مظفر بن روز بهان ، (... در شيراز متولد شد چون به حد بلوغ رسيد خوى ربانى و سيره نبوى داشت و علم با عمل جمع كرد و پدر او شيخ روز بهان نام داشت و شيخ ... در رباط ابوزرعه و جامع عتيق وعظ مى فرمود و شيخ فقيه ارشد الدين نيريزى هر نوبت در مجلس او حاضر مى شد، و سلاطين نيز مى نشستند و هيچ تعظيم ايشان نمى كرد و سخن به عزت و شوكت با ايشان نمى گفت بلكه با ايشان مى گفت : - اى تركمان ، چنين و چنان مكن و چنين و چنان كن - و معيشت او از مزرعه اى بود كه از پدر به وى رسيده بود و طعام و لباس وى از آن بود و وى را كفايت مى كرد.
و روايت كرده اند در سيرت كبرى كه حضرت خضر(ع ) به صحبت او مى رفت و مردى از او درخواست كرد كه خضر را ببيند، بعد از آن خضر بيامد و آن مرد او را نشناخت پس خضر شكايت كرد و گفت : كه دلالت مى كنى مرا به كسى كه مرا نمى شناسد؟ شيخ عذرخواهى كرد و پس از آن دلالت نكرد به وى .
زى اتابك (زنگى ) بيامد و گفت : يا شيخ مرا پندى ده ، شيخ نظرى كرد و تاوارى گندم ديد فرمود: بردار اين را و به بالا ببر، اتابك نظر به غلامان كرد، شيخ فرمود: كه ، نه ، تو خود بايد ببرى ، اتابك برخاست كه آن بار را بردارد نتوانست . و گفت : يا شيخ بس عاجزم از برداشتن اين ، شيخ فرمود: كه تو در دنيا عاجزى و بارى نمى توانى بردارى در قيامت بار مظالم را چگونه خواهى برداشت ؟ اتابك به گريه افتاد.(148)