فرانسس بيكن گفته است مختصرى از فلسفه فكر شخص را الحاد متمايل مى سازد ولى تعمق در آن انديشه انسان را به طرف دين سوق مى دهد. هماهنگى و سازش دانش و دين نه فقط به شكل دو گل روى يك ساقه بلكه به شكل دو نيمه يك گل جلوه گر است .
ز مخشرى در كتاب ربيع الابرار كه ابن عباس چنين آرزو مى كرد كه : (وددت انى اعرف الهفت و دوازده ) يعنى دوست دارم كه هفت و دوازده را بشناسم . مقصود وى از هفت سبعه سياره يعنى هفت ستاره كه به عقيده قدماء هر يك فلكى يا دائره دارند كه مسير آنها است و هرگز از آن تجاوز نكنند و با نظريه عصر اخير نه يا ده ستاره اند كه برگرد آفتاب مى چرخند و تابع آفتابند و موسومند به نظام شمسى .
و بروج آسمان دوازدهند، و ماهها نيز دوازدهند و پيشوايان شيعه دوازده و ياران مسيح دوازده ... و حروف الا اله الا الله و محمد رسول الله ، و على ولى الله هر يك دوازدهند (زيرا حرف ى در دو كلمه على و ولى مشدد است و هر يك دو حرف است ) از اين خبر و امثال آن خوب مستفاد مى شود كه در آن زمان لغات علمى منحصر بوده است به زبان فارسى چونان كه امروز منحصر است به زبان لاتينى ، و در سنن ابن ماجه و صحيح مسلم گروهى از اين لغات در ضمن بيانات پيغمبر اسلام و ائمه و خلفاء نقل شده است .(18)