مردان علم در میدان عمل

نعمت الله حسینی

جلد 7 -صفحه : 362/ 21
نمايش فراداده

محدث قمى گويد: شايسته ديدم اين اشعار حكمت آميز را كه در مدح علم و عمل است در اينجا ذكر كنم

  • نيست از بهر آسمان ازل علم باشد دليل نعمت و ناز علم خوان گر ز آدمى ست رگى ننگ دارد بسى به جان و به دل كار بى علم تخم در شور است كار بى علم بار و بر ندهد حجت ايزدى است در گردن آنچه دانسته اى بكار در آر تا تو در علم با عمل نرسى علم در مزبله فرو نايد چند از اين ترهات محتالى دانش آن خوبتر ز بهر بسيج كه بدانى كه مى ندانى هيچ

  • نردبان پايه به ز علم و عمل خنك آنرا كه علم شد دمساز زان كه شد خاص شه به علم سگى سگ عالم ز آدمى جاهل علم بيكار زنده در گور است تخم بى مغز چون ثمر ندهد خواندن علم و كار ناكردن خواندن علم جوى از پى كار عالمى فاضلى ولى نه كسى كه قدم با حدث نمى پايد چشمها درد و لاف كحالى كه بدانى كه مى ندانى هيچ كه بدانى كه مى ندانى هيچ

علمى بياموزيد كه هميشه همراه شما است

در تاريخ حكماى شهر زورى نوشته است كه كشتى در دريا شكست و مردى از آن به جزيره اى افتاد. بر زمين شكلى هندسى كشيد برخى از مردم جزيره ديدند و او را نزد پادشاه بردند پادشاه او را گرامى داشت و نعمت بخشيد و به ديگر نقاط كشور نوشت كه اى مردم دانش و هنرى بياموزيد كه اگر كشتى شما در دريا بشكند نيز با شما باشد.(24)