مردان علم در میدان عمل

نعمت الله حسینی

جلد 8 -صفحه : 423/ 281
نمايش فراداده

مرحله سوم اين است كه روح در مراحل قوت و قدرت و ربوبيت و ولايت خود به مرحله اى مى رسد كه در بسيارى از چيزها از بدن بى نياز مى گردد در حالى كه بدن صد در صد نيازمند به روح صورت و حافظ بدن است ، سلب علاقه تدبيرى روح به بدن ، مستلزم خرابى و فساد بدن است و از طرف ديگر روح در فعاليتهاى خود نيازمند به استخدام بدن است بدون به كار بردن اعضا و جوارح و ابزارهاى بدنى قادر به كارى نيست بى نيازى روح از بدن به اين است كه در برخى از فعاليتها از استخدام بدن بى نياز مى گردد اين بى نيازى گاهى در چند لحظه و گاهى مكرر و گاهى بطور دائم صورت مى گيرد اين همان است كه به (خلع بدن ) معروف است ....

مرحله چهارم اين است كه خود بدن از هر لحاظ تحت فرمان و اراده شخص ‍ درمى آيد بطورى كه در حوزه بدن خود شخص ، اعمال خارق العاده سرمى زند، اين مطلب دامنه بحث زيادى دارد.

امام صادق عليه السلام فرمود:

((ما ضعف بدن عما قويت عليه النية ))

آنچه را كه همت و اراده نفس در آن نيرومندگردد و جدا مورد توجه نفس ‍ واقع شود بدن از انجام آن ناتوانى نشان نمى دهد.

مرحله پنجم ، كه بالاترين مراحل است اين است كه حتى طبيعت خارجى نيزتحت نفوذ اراده انسان قرار مى گيرد و مطيع انسان مى شود، معجزات و كرامات انبياء و اولياء حق از اين مقوله است .

...تدين به يكى ازاديان آسمانى ، ملازم با قبول و ايمان به خرق عادت و معجزه است ، مثلا يك نفر مسلمان نمى تواند منكر معجزه و خرق عادت شود...و از نظر حكمت الهى مشكل معجزه يك مشكل حل شده است ... معجزه بدان جهت صورت مى گيرد كه به صاحب آن از طرف خداوند نوعى قدرت و اراده داده شده كه مى تواند به اذن و امر پروردگار در كائنات تصرف كند...

مرحوم كلينى در كافى از امام پنجم نقل مى كند كه فرمود:

((ان الله جل جلاله قال : ما تقرب الى عبد من عبادى بشى ء احب الى مما افترضت عليه وانه لتقرب الى بالنافلة حتى احبه فاذا احببته كنت سمعه الذى يسمع به و بصره الذى يبصربه و لسانه الذى ينطق به ويده التى يبطش ‍ بها، ان دعانى اجبته و ان سئلنى اعطيته ))...

خداى متعال مى فرمايد: بنده اى از بندگانم به چيزى كه آن را از (انجامسجد فرائض شرعى دوست تر بدارم به ساحت من تقرب نمى نمايد.و همانا بنده من با انجام نافله شرعى به من نزديك مى شود تا اينكه او را دوست مى دارم پس زمانى كه او را به دوستى خود پذيرفتم ، گوش شنوا و چشم بينا و زبان گويا و دست فعال او مى شوم . اگر مرا بخواند به نداى او پاسخ مى دهم و اگر از من چيزى درخواست كند به وى عطا مى كنم ...

مرحوم علامه طباطبائى در رساله الولاية مى فرمايد: حديث فوق را فريقين يعنى شيعه و سنى نقل كرده اند.و از احاديث مسلم و مجرب است خواجه شيرازى نيز با توجه به مضمون همين گونه احاديث مى گويد:

فيض روح القدس ار باز مدد فرمايد ديگران هم بكنند آنچه مسيحا مى كرد(357)