27. (وَلَوْ أَنَّمَا فِى الأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أقْلامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ و اگر آنچه درخت در زمين است, قلم باشد و دريا و آب هفت درياى ديگر به يارى آيد (و نويسندگان معلومات و مخلوقات خدا را بنويسند) كلمات خدا تمام نمى شود. قطعاً خداست كه شكست ناپذير حكيم است)
28. (مَاخَلْقُكُمْ وَلابَعْثُكُمْ إِü كَنَفسٍ وَاحِدَةٍ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بصيرٌ;.
آفريدن و زنده كردن همه شما (از نظر سهولت) همانند خلقت و زنده كردن يك تن است. خداوند شنوا و بيناست)
وسعت و عظمت خيره كننده جهان آفرينش, بيش از آن است كه بشر بتواند به درك آنها موفق گردد. رموز و اسرار پيچيده پديده هاى طبيعى, بالاتر از آن است كه دانشمندان جهان بر آنها احاطه يابند. هنوز بشر نتوانسته است كه به رموز يك سلول احاطه پيدا كند. او هنوز به بسيارى از اسرار وجود خود پى نبرده است, همچنان وجود او مجموعه سراپا راز و ابهام است. آگاهى هاى او با همه پيشرفتى كه كرده است, محدود به كره خاكى و قسمتى بالاتر از آن است, در صورتى كه محيط زندگى و تمام سيارات منظومه شمسى و اقمار آن در برابر عظمت خيره كننده جهان آفرينش, بسيار بسيار ناچيز است.
ما در جهانى به سر مى بريم كه صدها هزار كهكشان دارد و منظومه شمسى ما با تمام اقمار و سياراتش جزء كوچك يكى از كهكشانهاست. اين جهان سحابيهايى دارد كه به صورت قطعه ابرى ديده مى شوند, ولى همين قطعه ابر, حتى در تلسكوپهاى كوچك به انبوه ستارگانى تبديل مى شود و يكى از اين سحابيها را كه قريب نهصد هزار سال نورى از ما فاصله دارد و عرض آن برابر با 45 هزار سال نورى است, سحابى عظيم (اندرومدا)(1) مى نامند, اين سحابى تنها داراى چندين ميليون خورشيد است(1). ستارگانى مانند دانه هاى برف, فاصله بين ما و اين سحابى را پوشانيده است.
درك وسعت جهان هستى و قوانين و رموز عالم آفرينش از گنجايش عقل بشرى, بيرون است. او همين اندازه مى داند ميلياردها جاندار دريايى و زمينى و بيليونها گل و گلبرگ و نبات, نمونه بسيار بسيار كوچكى از اقيانوس عظيم جهان خلقت است. بهترين و روشنترين جمله براى معرفى اين اقيانوس عظيم بى كرانه, همان جمله اى است كه آيه مورد بحث آن را آورده و مى فرمايد:
(وَلَوأنَّمَا فِى الأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أقْلامٌ…); اگر تمام درختان روى زمين, قلم شود و درياهاى روى زمين به كمك هفت(1) درياى ديگر براى نوشتن كلمات خدا مركب گردد هرگز كلمات (مخلوقات) تمام نمى شود, يعنى اين قلمها مى شكند و آن مركبها تا آخرين قطره تمام مى شود و شرح اسرار مخلوقات و رموز جهان آفرينش و شماره آنها پايان نمى پذيرد.
جمله (مَا نَفِدَت كَلِمَاتُ اللَّهِ) بهترين جمله اى است كه مى تواند اين حقيقت را مجسم سازد و هيچ رقم رياضى ولو هر اندازه بزرگتر باشد, نمى تواند جاى اين جمله بنشيند. اگر مى فرمود: شماره موجودات و اسرار جهان آفرينش به اندازه عددى ست كه يك ميليون صفر همراه آن باشد, باز اين جمله مى رساند كه شماره آنها متناهى است, در صورتى كه جمله (مَا نَفِدَت كَلِماتُ اللَّهِ; كلمات خدا تمام نمى شود) به صورت واضحترى نامتناهى بودن آن را مى رساند.
اين حقيقت را بار ديگر قرآن در سوره كهف يادآور شده و فرموده است:
(قُل لَوْكَانَ الْبَحْرُ مِدَاداً لِكَلِمَاتِ رَبِّى لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّى وَلَوْجِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَداً)(1) يعنى اگر دريا مركب گردد (و كلمات خدا را با آن بنويسند) آب دريا, پيش از آن كه كلمات خداوند تمام گردد, پايان پذيرد.
اگر طول زمانى را كه جهان از بدو پيدايش تاكنون داشته و در آينده نيز خواهد داشت و حوادث بى پايانى كه روى خواهد داد در نظر بگيريم, عظمت اين بيان روشنتر مى شود.