تاریخ ایران اسلامی

رسول جعفریان

نسخه متنی -صفحه : 223/ 116
نمايش فراداده

فعاليت‌ِ ديگر فرقه‌هاي‌ مذهبي‌ در قرن‌ چهارم‌

حنابله‌ و اهل‌ حديث‌

پيش‌ از آمدن‌ آل‌ بويه‌، از زمان‌ ظهور احمد بن‌ حنبل‌، يك‌ گرايش‌ مذهبي‌ افراطي‌ دربغداد به‌وجود آمده‌ بود. گروهي‌ را كه‌ به‌ اين‌ گرايش‌ وابسته‌ بودند حنابله‌ مي‌ناميدند.در دفتر نخست‌ اين‌ كتاب‌ اشاره‌ كرديم‌ كه‌ نام‌ اصلي‌ آنها اهل‌ حديث‌ بود كه‌ به‌ تدريج‌خود را اهل‌ سنت‌ ناميدند. اينها با ساير فرقه‌هاي‌ مذهبي‌ موجود بغداد ونيز معتزله‌وشيعه‌ سخت‌ درگير بودند. زماني‌ كه‌ طبري‌، مورخ‌ِ برجسته‌ ايراني‌ مقيم‌ بغداد، به‌سال‌ 310 درگذشت‌، حنابله‌ مانع‌ از تشييع‌ جنازه‌ وي‌ شدند؛ درست‌ همان‌ طور كه‌ درزمان‌ حيات‌ وي‌، مانع‌ از تدريس‌ او شدند. دليل‌ اين‌ اقدام‌ آنها اين‌ بود كه‌ وي‌ برخي‌از عقايد جزيي‌ آنها را نمي‌پذيرفت‌.

در اصل‌، حنابله‌ خود را سنّي‌ واقعي‌ معرفي‌ كرده‌ وساير فرقه‌هاي‌ اهل‌ سنت‌وهمچنين‌ شيعه‌ ومعتزله‌ را اهل‌ بدعت‌ مي‌دانستند. زماني‌ كه‌ هنوز مذهب‌ اشعري‌ ـكه‌ تازه‌ در نيمه‌ نخست‌ قرن‌ چهارم‌ در عراق  پديد آمده‌ بود ـ رواجي‌ نداشت‌، بيش‌ترسنيان‌ شرق  اسلامي‌، به‌ويژه‌ در شهرهايي‌ مانند اصفهان‌، همدان‌ وبرخي‌ شهرهاي‌ديگر اهل‌ حديث‌ بودند. در آن‌ هنگام‌ حنفيان‌ وشافعيان‌ در مقابل‌ اهل‌ حديث‌شناخته‌ مي‌شدند. فقه‌ اهل‌ حديث‌ بيش‌تر شافعي‌ و حنبلي‌ بود كه‌ به‌ مرور ازميان‌رفت‌. با پديد آمدن‌ مذهب‌ اشعري‌، بيشتر شافعيان‌ به‌ مذهب‌ اشعري‌ پيوستند وآنان‌ كه‌ تأكيد بيشتري‌ بر پيروي‌ از احمد بن‌ حنبل‌ داشتند، در زمره‌ اهل‌ حديث‌ باقي‌مانده‌ با اشعريان‌ نيز دشمني‌ كردند.

پيش‌ از آمدن‌ معزالدوله‌ بويهي‌ به‌ بغداد، حنابله‌ قدرت‌ زيادي‌ داشتندوآشوب‌هاي‌ زيادي‌ بر ضد مخالفان‌ خود در بغداد به‌ وجود مي‌آوردند. گزارش‌شده‌ است‌ كه‌ آنها در سال‌ 323 قدرت‌ فوق  العاده‌اي‌ به‌ دست‌ آوردند. الراضي‌ كه‌ اين‌زمان‌ خليفه‌ بود، ضمن‌ اعلاميه‌اي‌ به‌ نكوهش‌ آنها پرداخت‌. از اين‌ اعلاميه‌ برخي‌ ازعقايد آنها به‌ دست‌ مي‌آيد.