گذشت كه سلطان غزنوي، سخت به مذهب تسنن اعتقاد داشت. وي بهرغم تغييربرخي از ديدگاههاي مذهبي خود، در دو دهه اخير عمر خويش، تسنن قادر عباسيرا ميپسنديد. القادر سخت ضد معتزله وشيعه ـ اعم از اماميه، زيديه واسماعيليه ـبوده ونوعي نگرش اهل حديثي و حنبلي در مسائل كلامي داشت. در اينجا، بايديادآور شد كه بسياري از علماي اهل سنت آن روزگار، در مبارزه با مخالفان متعددخود، تفاوتي ميان گروههاي مختلف شيعه نگذاشته وهمه را با اتهام قرمطيگريمورد حمله قرار ميدادند.
سلطان غزنوي نيز كه در خراسان با موج تبليغات اسماعيليان ونيز معتزليانوشيعيان رو به رو بود، روابطش را با عالمان اهل سنت استوار كرد وبا گروههايمخالف سخت درگير شد.
يكي از نخستين اقدامات او در اين زمينه، حمله به شهرمولتان بود. گذشت كه اين شهر، كهنترين شهر هند است كه در قلمرو اسلام درآمدهبود. مردمان شهر مزبور، تحت تأثير تبليغات اسماعيلي به اين مذهب گرويدهبودند. سلطان محمود، كه در اين زمينه حساسيت خاصي داشت، تحت عنوان جنگبر ضد قِرْمَطيان ومُلْحدان، در سال 396 به اين شهر حمله كرد. در اين هنگام اميرمولتانشخصي با نام ابوالفتوح بود.
سلطان غزنوي در سر راهش با جيپال هند درگير شد وپس از آن به سوي مولتانتاخت.
ابوالفتوح اموالشان را سوار بر فيلان كرد وبه سرنديب رفت. سلطان واردشهر شد وپس از آن كه «همه را به عَذَباتِ عذاب تأديب» كرد «بيست هزار بار هزاردرم ]بيست ميليون درهم[ به ارش عصيان وفديه عدوان وجزيه طغيان بر گردنايشان نهاد». به اين ترتيب ثروتي عظيم از مولتان در اختيار سلطان غزنوي قرارگرفت!
وي در خراسان هم، كه آن روزگار محل رفت وشد مبلغان دولت فاطمي مصربراي رواج مذهب اسماعيلي بود، سختگيري فراواني كرده بسياري را به زندانانداخت يا كشت.
عتبي نوشته است:
سلطان، جاسوسان را برگماشت واز مواضع ومجامع ايشان تجسس كرد، مرديبه دست آوردند كه سفير بود ميان ايشان ومقتداي ايشان. وهمه را به اسماءوسيما ميشناخت ودر زير عذبه تعذيب جمعي را به دست باز داد. از اماكنومساكن متفرق وشهرهاي مختلف همه را به