بغداد، پس ازشرح عذرهاي خود، از جمله نوشت:
سيوم آن كه چون به سر تربت خليل عليه السلام رسيدم در سنه 489، امروز قريبپانزده
سال است كه سه نذر كردم. يكي آن كه از هيچ سلطان وسلطاني، هيچ ماليقبول
نكنم. ديگر آن كه به سلام هيچ سلطان و سلطاني نروم. سيوم آن كه مناظرهنكنم....
ودر بغداد از مناظره كردن چاره نباشد واز سلام دارالخلافه امتناعنتوانكرد.
غزالي ـ متولد 450 ـ به سال 505 ، در حالي كه تنها پنجاه وچند بهار از عمرشگذشته بود،
درگذشت. گويا مقبره وي تا آغاز عصر صفوي در طوس سرپا بوده؛ اماپس از آن از ميان رفته
است. دانش غزالي تنها منحصر به خراسان وايران وعراق نبود، بلكه در تمامي دنياي
اسلام منتشر گرديد. زماني كه او كتابي در رد فلسفهنوشت، ابنرشد اندلسي (520 ـ 595) كه
فيلسوف مشهور ديار اندلس بود، رديهايبر وي نگاشت. به علاوه، ياد از آثار وي در
انديشههاي بسياري از متفكران غرباسلامي ـ شامل شمال غرب افريقا واندلس ـ به
فراواني شده است.
* تاريخ ايران اسلامي(دفتر دوم)*
* پيشگفتار مؤلف*
* درآمد بحث؛ ايران به سوي استقلال*
* روزگار طاهريان*
* روزگار صفاريان*
* روزگار سامانيان*
* روزگار علويان طبرستان*
* روزگار زياريان*
* روزگار بويهيان*
* روزگار درخشان تمدن اسلامي*
* دانش وفرهنگ در قرن چهارم*
* دانش تاريخ وجغرافي*
* فعاليتهاي ديني و مذهبي در دوره آل بويه*
* فعاليتِ ديگر فرقههاي مذهبي در قرن چهارم*
* روزگار غزنويان*
* شعر وادب در دوره غزنوي*
* روزگار سلجوقيان*
* تشكيل دولت اسماعيليه در ايران*
* شهرهاي ايران در دوره سلجوقي*
* فرقههاي اسلامي در دوره سلجوقي*
* شاعران برجسته دوره سلجوقي*
* تصوّف در دوران سلجوقي*
* روزگار خوارزمشاهيان*
درباره ما
ويترين