با وجود همه درگيريها ونزاعهايي كه ميان دولتهاي اسلامي در قرن چهارموجود داشت، علم ودانش رشد خود را بي وقفه دنبال ميكرد. چهرههايبرجستهاي از عالمان وانديشمندان در پرتو حمايتي كه اميران وبزرگان از آنهاميكردند، توانستند گامهاي بلندي بر دارند. در اين ميان چند شهر مهم، نقشاساسي وكليدي داشتند.
بغداد مهمترين شهري بود كه براي تمامي دنياي اسلام، مركزيت داشت.قَمَرهاي اين شهر، شهرهاي فراواني بود كه در دنياي اسلام، بهويژه ايران وجودداشت: ري، اصفهان، نيشابور همچنان در دنياي اسلام ميدرخشيد.
در اين ميان، خاندان بويه، نقش مهمي در توسعه فرهنگ ودانش داشت. حضوروزيران با كفايت كه نقش قابل توجهي در جذب عالمان به دربار اميران خود داشتند،در پيشرفت علم بسيار با اهميت بود. رقابت شديدي براي جذب دانشمندان بهدربارها وجود داشت.
بايد توجه داشت كه اين پيشرفتها، به رغم دشواريهاي اقتصادي وتنگناهايمالي بود كه در بغداد وبسياري از شهرها وجود داشت. كتابهاي تاريخي از وضعنابسامان عراق در اين قرن خبر دادهاند. در عين حال، بايد توجه داشت كه وضعيتاقتصادي دنياي اسلام، در مجموع بسيار عالي بوده است. بغداد شرايط استثناييداشت. نيم ميليون جمعيت، با وجود چند دستگاه حكومتي از دارالخلافهواميرالامراء ووجود فرماندهان ترك وديلمي، در كنار توليد اندك، براي اين شهرمشكلات مالي فراواني ايجاد كرده بود. با اين حال، دانشمندان با استقبال فراواني ازهر جهت روبرو بودند. احترامي كه جامعه به طبقه فرهنگي مينهاد، بسيار قابلتوجه بود. آنها بدون چشم داشت مالي فراوان، به كار تحقيق وپژوهش ميپرداختندوآثار ارزشمندي ميآفريدند.
توجه به اين نكته مهم است كه به رغم نزاعهاي مذهبي موجود در جامعهاسلامي قرن چهارم، گروههاي مختلف مذهبي فعاليتهاي رقابتانگيز خود راداشتند. صرف نظر از حملاتي كه به خانه برخي از عالمان ميشد، بر روي هم، دنياياسلام، به دليل آن كه در هر منطقهاي، گرايش مذهبي خاصي اعمال ميشد، ظرفيتبالايي را داشت. خود آلبويه با داشتن گرايش شيعي وحتي حمايتهايي كه ازعلماي شيعه داشتند يا در ساختن مراقد امامان در عراق كمك ميكردند، از عالمانغير شيعي نيز بهره ميبردند. عضدالدوله، ابوبكر باقلاني(م 403) عالم معروفسنّي اشعري را به عنوان سفير خود نزد دولت روم فرستاد.
يهوديان ومسيحيان نيز به دليل آن كه اهل كتاب شمرده ميشدند، ميتوانستند بهراحتي در جامعه اسلامي زندگي كنند. مسلمانان از اندوختههاي علمي آنان؛بهويژهترجمههايي كه از آثار يوناني وسرياني در دانش طب ونجوم داشتندبهرهميبردند.
درباره زبان فارسي يك نكته قابل توجه در اين دوره وجود دارد وآن اين كه دردوره آلبويه ودر قلمرو آنان، زبان عربي زبان نگارش كتابها بوده است. دليل اينمطلب آن است كه غرب ايران، بيش از شرق آن، تحت تأثير زبان عربي قرار گرفت.شايد دليلش هم اين بود كه غرب ايران، زير سلطه مستقيم خلفاي عباسي بود. زمانيهم كه دولت بويهي بهوجود آمد، بيشتر قلمروش در غرب ومركز بود، وخود آندولت نيز اعتنايي به زبان فارسي نداشت. با اين كه ميتوان به خوبي پذيرفت كه آنانفارسي را ميدانسته وبا آن سخن ميگفتهاند.
نكته مهمتر آن كه عالمان برجستهاي چون صاحب بن عباد از اساس، به زبانفارسي علاقهاي نداشته وتنها مروج زبان وادبيات عرب بودند. وي كتاب لغتبسيار مهمِ عربي