اتحاد جماهير شوروى با تصرف استونى لتونى و ليتوانى بلاروس غربى و گاليسيا (متعلق به لهستان ) و بوكيوينا و بخش عمده اى از باسارابيا (از رومانى ) پيش از تجاوز هيتلر در سال 1941 توانست نسبتا بر درياى بالتيك مسلط گشته مرزهاى جنوبى كشور را از دسترس دور نگه دارد. با تصرف كارليا و بندر و يبورگ توسط استالين و خارج كردن آنها از دست كشور شكست خورده ى فنلاند در سال 1940 كليه ى مسيرهاى مستقيمى كه از سمت غرب به لنين گراد ختم مى شد به اشغال نيروهاى مسلح شوروى در آمد. در سال 1944 با گرفتن منطقه ى پچنگاى فنلاند در 60 مايلى (95 كيلومترى ) غرب بندر مورمانسك بين نروژ تحت اشغال نازى ها و آن بندر حياتى فاصله ى بيشترى ايجاد شد. الحاق روتانيا (واقع در ماوراى كوه هاى كارپات در چكسلواكى ) در سال 1945 نه تنها منطقه ى حايل شوروى را از درياى بالتيك تا درياى سياه گسترش داد، بلكه اقليت هاى اسلاو توانستند بااستفاده از اين جريان با خويشاوندان خود رد اوكرانى رابطه برقرار كنند.
پس از اين قضيه استالين بر غالب كشورهاى اروپاى مركزى جنگ انداخت و سپس پرده ى آهنين معروف خود را برگرداگرد آنها كشيد. در سال 1955 هفت كشور كمونيستى شامل آلبانى ، بلغارستان ، چكسلواكى ، آلمان شرقى مجارستان ، لهستان و رومانى ، (( پيمان دوستى ، همكارى و مساعدت متقابل و روشو )) را امضا نموده و بعد از آن به جز يكى ، بقيه تا لحضه اى كه اين پيمان رسما در ژونيه ى 1991 منحل گرديد در حكم دست نشاندگان شوروى عمل مى كردند (آلبانى در سال 1968 به خاطر مناقشات سياسى از اين پيمان جدا شد) آلمان شرقى و غربى در سوم اكتبر 1990 مجددا به هم پيوستند بعد از آن چيزى نگذشت كه روسيه سه كشور حوزه ى بالتيك و سرزمين هاى الحاقى به خود را كه امروزه به بلاروس ، اوكراين و مولداوى تبديل شده اند واگذار كرد: چندين كشور با وجود مخالفت روسيه به عضويت ناتو در آمدند كه لهستان ، مجارستان و جمهورى هاى چك و اسلواكى از آن جمله بودند. منطقه ى حايلى كه استالين چهل سال پيش از آن با برنامه اى دقيق اقدام به ايجاد آن كرده بود در مدتى كوتاه از ميان رفت .
مرزهايى كه در ميانه ى دهه ى 1800 به دست امپراطوران چين و تزارهاى روسيه بين اين دو كشور كشيده شد به گونه اى تعيين شده بود كه حاكميت منطقه ى به وسعت 185 هزار مايل (480 هزار كيلومتر) مربع در شمال رود آمور، اراضى ساحلى وسيعى در شرق رود اوسورى و 350 هزار مايل (900 هزار كيلومتر) مربع از آسياى مركزى را به روسيه واگذار مى كرد (نقشه ى 5) متعاقب آن و در سال 1924 با توافق حكومت هاى شوروى و جمهورى چين قرار شد مرزهاى مشترك دو كشور مورد بازبينى قرار گيرد اما اقدامات مربوط به دليل مشغول بودن مقامات چينى به جنگهاى داخلى و دفع تجاوز نيروهاى متجاوز ژاپن تا 25 سال بعد از اين تاريخ به حالت تعليق در آمد با ظهور پيروزمندانه ى چين كمونيست در سال 1949 و برقرارى روابط مستحكم اين كشور با مسكو، يازده سال ديگر نيز بدون هيچ گونه مناقشه اى سپرى شد، گواين كه در اين فاصله كتابى با عنوان تاريخ مختصر چين معاصر (chin mode n of histo y sho t a) در پكن به چاپ رسيد كه در آن نسبت به قسمت هاى وسيعى از مناطق واقع در منتهااليه شرق شوروى ، قزاقستان ، قرقيزستان و تاجيكستان ادعاى مالكيت و از مناطق مزبور به عنوان (( اراضى متعلق به چين كه توسط امپرياليسم به اشغال درآمد )) ياد شده بود.
با برهم خوردن روابط حسن همجوارى ميان چين و شوروى در سال 1960 مناقشات مرزى دو كشور به صورت جدى آغاز گرديد. نخستين برخوردهاى شديد در اوايل پاييز 1964 و در استان سين كيانگ چين صورت گرفت . دليل آن بالا گرفتن خشم مسلمانان چين نسبت به اقدامات سركوب گرانه ى حكومت بود.
در حدود 50 هزار تن از اقليت هاى قزاق ، اويقور و ديگر دستجات قومى دست به شورش زده و سپس به خاك شوروى