درس اخلاق

سید علی خامنه ای

نسخه متنی -صفحه : 44/ 21
نمايش فراداده

حاكم متكبر

يوسف بن عمر ثقفى كه استاندار كوفه و حاكم كوفه بود در زمان يكى از خلفاى بنى اميه يعنى هشام بن عبدالملك كه حاكم همه عراق بود و بسيار هم ظالم بود كسى است كه جناب زيد بن على بن الحسين ( عليه السلام ) را زيدى كه از شهداى بزرگ اسلام است به شهادت رساند آدم بسيار ظالم و ستمگرى بود .

بقدرى اين مرد بى باك و هتاك و ظالم بود كه حد و حصر نداشت او چون قد كوتاه و هيكل كوچكى داشت و متكبر هم بود از اينكه به او بگويند : تو قدت كوتاه است و يا هيكلت كوچك است به شدت خشمگين مى شد و از كسى كه اين را مى گفت انتقام مى گرفت من در كتابى خواندم وقتى كه خياطها مى آمدند برايش لباس بدوزند از يك طاقه پارچه كه مثلا برايش آورده بودند و پارچه را براى لباس به تن او اندازه مى گرفتنداز خياطان سؤال مى كرد كه اين پارچه براى تن ما كم است يا زياد است ؟ اگر مى گفتند : نخير خيلى هم زياد مى آيد مى گفت : زياد مى آيد ؟ بزنيد گردن گناهكار را گاهى لباس را مى داد به خياط بدوزد وقتى كه خياط مقدار زيادى از اين پارچه ها را پس مى فرستاد مى گفت : اينها چيست ؟ مى گفتند كه مثلا زياد آمده است مى گفت : زياده آمده ؟

بزنيد گردن گناهكار را قاعدتا اين از تكبرش بود حاضر نبود كسى بهاو بگويد كه تو قدت كوتاه است و هيكلت كوچك است خياطها هم فهميده بودند كه چكار كنند پارچه هاى زيادى را پيش او مى بردند ( چون پارچه را هم خود خياط مى برد ) كه او بخرد و سفارش بدهد تا آنها بدوزند مثلا اگر مى گفت : اين پارچه براى من كم است يا زياد است ؟ خياط نگاهى مى كرد و مى گفت : نه خيلى كم است ( در صورتى كه پارچه به اندازه دو برابر هيكل او بود ) من بايد خيلى زحمت بكشم تا