مخالفان سیاسی

مهدی منصوری

نسخه متنی -صفحه : 19/ 11
نمايش فراداده

امام‌ در اين‌ جنگ‌ باپرسش‌ رو به‌ رو مي‌شد و از سوي‌ديگر، پاسخ‌ تفصيلي‌ بدان‌ به‌ فرصتي‌ مناسب‌ نياز داشت‌. امام‌ ـ بي‌ آنكه‌خشمگين‌ گردد ـ پاسخ‌ داد:

«اي‌ حارث‌، واژگون‌ مي‌انديشي‌؛ افراد را معيار حق‌ قرار داده‌اي‌ ومي‌خواهي‌ از راه‌ آن‌ها به‌ حق‌ دست‌ يابي‌ بايد نخست‌ حق‌ را شناخت‌، آنگاه‌پيروانش‌ را، اول‌ باطل‌ را شناسايي‌ كرد، بعد پيروانش‌ را».

پس‌ از ليله‌ الهرير در جنگ‌ صفين‌، مردي‌ از اصحاب‌ برخاست‌ و گفت‌:

نهيتنا عن‌ الحكومه‌ ثم‌ امرتنا بها، فماندري‌ اي‌ّ الامرين‌ أرشد؛ ما را ازداوري‌ باز داشتي‌ سپس‌ خود داوري‌ گماشتي‌. نمي‌دانيم‌ كدام‌ كارراست‌ و استوار است‌.

امام‌ بي‌آنكه‌ از اين‌ سؤال‌ برآشوبد، با روي‌ گشاده‌ و گفتاري‌ آميخته‌ بااستدلال‌ به‌ وي‌ پاسخ‌ گفت‌.

 

مرز آزادي‌هاي‌ سياسي‌

آزادي‌ واژه‌اي‌ بسيار زيبا و دلپذير است‌؛ از اين‌ رو، حتي‌ دشمنان‌ آن‌ نيزبراي‌ دستيابي‌ به‌ اهداف‌ خويش‌ از آن‌ بهره‌ مي‌برند. گاه‌ مفهوم‌ اين‌ نام‌ زيبامورد بدترين‌ و وحشيانه‌ترين‌ حمله‌ قرار مي‌گيرد. آنان‌ كه‌ به‌ كلمه‌ آزادي‌تمسك‌ مي‌جويند، ولي‌ از آن‌ مفهوم‌ ولنگاري‌ را اراده‌ مي‌كنند بدترين‌ جفا رابه‌ آزادي‌ و آزادگي‌ روا مي‌دارند.

هر جامعه‌ معيارها، ارزش‌ها و اصولي‌ دارد. دامن‌ زدن‌ به‌ ضد ارزش‌ها وشكستن‌ تقدسات‌ ـ هرچند با شعار آزادي‌ انجام‌ شود ـ از مهم‌ترين‌ مواردنقض‌ آزادي‌ است‌.

آنان‌ كه‌ جلوگيري‌ از ارزش‌ ستيزي‌، افترا، تهمت‌، بدگويي‌ و القاي‌ شبهه‌درباره‌ افراد و باورهاي‌ جامعه‌ را مخالف‌ آزادي‌ مي‌دانند، نگرشي‌ ناقص‌ ازآزادي‌ دارند و اين‌ پندار خود از مهم‌ترين‌ بازدارنده‌هاي‌ آزادي‌ محسوب‌ مي‌شود.

در نگاه‌ امام‌ علي‌(ع)، مرز آزادي‌هاي‌ سياسي‌، فتنه‌انگيزي‌ و شمشير از نيام‌بر كشيدن‌ است‌. از همان‌ آغاز حكومت‌ و در جريان‌ بيعت‌، ـ با آن‌ كه‌ به‌ علني‌ واختياري‌ بودن‌ بيعت‌ تأكيد مي‌ورزيد ـ به‌ اين‌ نكته‌ نيز اشاره‌ مي‌كرد كه‌ شكستن‌بيعت‌ را روا نمي‌داند و هر كس‌ بيعت‌ مي‌كند، بايد بدان‌ پايبند باشد؛ زيراشكستن‌ بيعت‌ نوعي‌ توطئه‌ عليه‌ مديريت‌ سياسي‌ جامعه‌ است‌:

«ان‌ الخيار للناس‌ قبل‌ ان‌ يبايعوا فاذا بايعوا فلاخيار لهم‌؛ مردم‌ پيش‌ از بيعت‌حق‌ انتخاب‌ دارند، امّا وقتي‌ بيعت‌ كردند، بايد بدان‌ پايبند باشند و حق‌انتخاب‌ ندارند».

در برخورد با خوراج‌ نيز وقتي‌ آنان‌ فتنه‌ انگيزي‌ پيشه‌ كردند، در برابرشان‌ايستاد و چنان‌ كه‌ خود فرمود: چشم‌ فتنه‌ را در آورد.

امام‌ كه‌ خود بر لزوم‌ آزادي‌ بيان‌ و تقويت‌ روحيه‌ انتقاد اهتمام‌ فراوان‌داشت‌ و در دشوارترين‌ موقعيت‌ها، به‌ توضيح‌ حق‌ و رفع‌ شبهه‌ مي‌پرداخت‌؛آنگاه‌ كه‌ آزادي‌ بيان‌ ابزار توطئه‌ مي‌گرديد، سخت‌ بر مي‌آشفت‌ و لب‌ به‌نكوهش‌ مي‌گشود. روزي‌ در لا به‌ لاي‌ خطبه‌ فرمود:

«هذا جزاء من‌ ترك‌ العقد؛ اين‌ سزاي‌ كسي‌ است‌ كه‌ جانب‌ دور انديشي‌ رانپاييد و پيمان‌ را ترك‌ كرد».

اشعث‌ بن‌ قيس‌ بر او خرده‌ گرفت‌ و گفت‌: اين‌ سخن‌ به‌ زيان‌ تو است‌ نه‌ به‌ سودت‌.

امام‌، بر او خيره‌ شد و فرمود: «چه‌ كسي‌ تو را از سود و زيانم‌ آگاه‌ ساخت‌؟لعنت‌ خدا و لعنت‌ كنندگان‌ بر تو باد، اي‌ متكبر متكبر زاده‌ و منافق‌ كافر زاده‌.يك‌ بار در عهد كفر اسير گشتي‌، بار ديگر در حكومت‌ اسلام‌ به‌ اسارت‌ درآمدي‌ و در هر دو بار نه‌ مال‌ سودت‌ بخشيد نه‌ تبارت‌ به‌ فريادت‌ رسيد».