منتظر حكم خدايم،آگاه باشيد تا با ماهستيد، شما را از سه حق محروم نميسازيم: از حضور
درمسجد و براي ياد خدا، از حقوق بيت المال و تاوقتي شمشير از نيامنكشيدهاند، با شما نبرد
نميكنيم».
آزادي بيان
بر اساس آموزههاي اسلامي، بيان واقعيات آزاد است. اهميت بيانواقعيات بهاندازهاي است كه آگاهان بايد در جهت اطلاع رساني گام بردارند.در آيين اسلام،
كسي كه واقعيات و حقائق را ميداند و از قدرت بيان نيزبرخوردار است، بايد از سكوت
بپرهيزد و در اين موقعيت، خاموشي ومحروم ساختن مردم از دريافت حقايق گناه است و
بازخواست دنيوي واخروي در پي دارد.«اءن الذين يكتمون ما انزلنا من البينات و الهدي من بعد ما بيَّناه للنّاس
فيالكتاب اولئك يلعنهم الله و يلعنهم اللاعنون؛ به يقين كساني كه دليلهايآشكار
و هدايت را كه فرو فرستاديم، پس از آنكه آنها را در كتابروشن ساختيم، پنهان
ميسازند، خداوند آنان را لعنت ميكند و لعنتكنندگان نيز آنان را لعنت ميكنند».امام صادق (ع) نيز ميفرمايد: «در كتاب علي(ع) خواندهام كه خداوندمتعال پيش از آن كه
از مردم نادان بر طلب علم پيمان گيرد، از دانايان پيمانگرفت، علم را در اختيار
ديگران قرار دهند؛ زيرا علم پيش از جهل بودهاست».چنانچه گفتار كه ابزار عقيده است، از آزادي بايسته و شايسته بر خوردارباشد و در جهت
گره گشايي جامعه به كار گرفته شود، جامعهاي نمونه و سالمشكل ميگيرد و از اين
رهگذر است كه تمدن اسلامي درخشش مييابد؛ زيرامردم، به ويژه صاحب نظران و
كارشناسان، كاستيها را بيان ميكنند و جامعهرا در از ميان بردن نقاط ضعف ياري
ميدهند.حضرت علي(ع) در دوران فرمانروايياش چنان فضايي پديد آورد كهدشمنان و مخالفان نيز
آزادانه سخن ميگفتند. آن بزرگوار حتي مردم را بهبيان كاستيها تشويق ميكرد و
ميفرمود:«و لاتكفّوا عن مقاله بحق؛ از سخن حق دريغ نكنيد».امام پيوسته و به ويژه هنگام گسيل كردن كارگزارانش، چنين سفارش اكيدمينمود: «از
چاپلوسان بپرهيزيد و آنان را بر كاري نگماريد و افراد جسور ومنتقد را بر گزينيد تا سخن تلخ
اما حق را بيشتر بگويند ...».با مردم با حالت فروتني در مجلس عمومي بنشينيد و محفلتان را ازپاسبانان و نگهبانان
خالي نگهداريد تا سخنگوي مردم بي هيچ ترس ودرماندگي با شما سخن گويد.افزون بر اين، آن حضرت همواره گفتار پيامبر اكرم(ص) را براي يارانشباز ميگفت:«لن تقدس امه لايؤخذ للضعيف فيها حقه من القوي غير متتعتع؛ امتي كه درآن حق
ناتوان، بي هيچ هراسي، گرفته نميشود، هرگز پاك خواندهنميشود».آن حضرت در اوج فرمانروايي و اقتدار، چنان فروتن بود كه مخالفان وموافقان زير
پرچمش احساس امنيت ميكردند و انتقادها و پيشنهادهاشان رامطرح ميكردند.در گير و دار جنگ جمل، حارث بن حوث، پرسش انتقاد گونهاي از امامكرد و گفت: آيا طلحه
و زبير، با آن پيشينه درخشان در راه باطل گامبرميدارند؟پرسش بسيار عميق مينمود و در زمان بسيار حساس ابراز شده بود؛ زيرااز سويي حق بودن