حضور آنان در تمام عرصهها نيرو ميگيرد و براي رسيدن به اينهدف، از آزادي سياسي
واجتماعي افراد، بهره ميبرد.در چنين نظامي، مردم از حق اظهار عقيده، انتقاد، شركت در فعاليتهايسياسي اجتماعي،
تشكيل انجمنها و احزاب، كسب و نشر اطلاعات وآزاديهاي فردي و اجتماعي محروم
نميشوند.نظام سياسياي كه امام علي(ع) رهبر آن به شمار ميآمد، نظامي مردمي وارزشي بود.امام(ع) آزادي، به ويژه در زمينههاي اجتماعي و سياسي، را ارزشميشمرد و ميكوشيد
همه گروههاي جامعه از آن برخوردار شوند. بنابراينمردم را به پاسداري از اين ارزش
فرا ميخواند:«يا ايها الناس، اِنّ آدم لم يلد عبداً و لاأمه و اءن الناس كلهم احراراً؛ هان
ايمردم، پدر شما آدم، مرد يا زن برده متولد نساخت و همه انسانها آزادند».«اكرم نفسك من كل دنيه و اءن ساقتك الي الرغائب فانّك لن تعتاض بماتبذل من
نفسك عوضاً و لاتكن عبد غيرك و قد جعلك الله حرّا؛ از هررفتاري كه به پستي نفس
ميانجامد، بپرهيز، خواهشهاي نفساني تو راخوار نسازد. هوشيار باش، اگر كرامت خويش را از
دست دهي، چيزيهمپاي آن نخواهي يافت. خويشتن را اسير ديگران مساز كه خدايسبحان
آزادت آفريده است».
سيره عملي در بيعت
امام(ع) با آن كه از سوي خداي سبحان، به مقام امامت جامعه منصوبشده بود و جز خودهيچ كس را شايسته رهبري نميدانست، پس از كشته شدنعثمان و روي آوردن مردم
مدينه به وي، خلافت را نپذيرفت و فرمود:«دعوني و التمسوا غيري؛ مرارها كنيد و سراغ ديگري برويد.او ميخواست مردم فرصت انديشه داشته باشند و با هوشمندي كامل، بهحضرت دست بيعت
دهند. در مراسم بيعت كه با اصرار امام در حضور همگانبرگزار شد، حضرت تأكيد ورزيد بيعت
اختياري است و بايد در كمالرضايت تحقق يابد:«و لاتكون بيعتيا لا عن رضا المسلمين؛ و بيعتم جز با رضايت مسلماناننباشد».اين كردار امام، كه در اوضاع پيچيده و خطرناك آن زمان، بر خلاف سيرهخلفاي پيشين
تحقق مييافت، بر پايبندي حضرت بر اصل آزادي موافقان ومخالفان در مديريت سياسي
گواهي ميدهد.
فضاي باز سياسي
امام علي، با تلاش بنيادين و برنامه ريزي شده، چنان آزادي را در جامعهنهادينهكرده بود كه مخالفان در ابراز نظر و برپاساختن اجتماعات و اقداماتسياسي كاملاً آزاد
بودند. اين آزادي به حدي بود كه گاه با اعتراض همراهانرو به رو ميشد. بعد از پايان
شورش بصره، امام در مسجد كوفه خطبه خواند ومتخلفان را با لطافتي خاص سرزنش كرد:«انه قد قعد عن نصرتي منكم رجال فأنا عليهم عاتب زار فاهجروهم وأسمِعوهم ما يكرهون
حتي يعتبوا اونري منهم مانرجي؛ برخي از شما ازكمك من دست كشيدند، من آنان را
نكوهش ميكنم. آنها را ترك كنيدو چيزهايي كه نميپسندند، به گوششان رسانيد تا كسب
رضايت كنند ويا آنگونه كه اميد داريم آنها را ببينيم».