فصل اوّل :
حقوق مخالفان سياسي
مهمترين حقوقي كه مخالفان سياسي حكومت علوي از آن برخورداربودند، عبارت است از:1. حق حيات و آزادي تن
زندگي، اساسيترين حق انسان و مبناي ساير حقوق وي به شمار ميآيد.بدون اين حق،ديگر حقوق معنا ندارد. زنده بودن موهبتي است كه خدا به بشرارزاني داشته است و هيچ
فرد يا حكومتي نميتواند آن را از افراد سلب كند.در فرهنگ قرآني، احترام به حق حيات انسانها به اندازهاي است كهمحروم ساختن
يك فرد از اين حق چون كشتن تمام انسانها خوانده شده استو نجات جان يك انسان
مانند نجات همه انسانها. در قرآن كريم، برايجلوگيري از تجاوز به حق زندگي
انسانها، چنين آمده است:«ولا تقتلوا النفس التي حرّم الله الابالحق و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لوليّهسلطاناً،
فلايسرف في القتل انهكان منصوراً؛ هرگز از روي ناحقي كسي راكه خداوند ريختن خونش
را حرام كرده، به قتل نرسانيد و هر كسمظلوم كشته شود، به ولي او توانايي بخشيديم
تا انتقام گرفته و قصاصنمايد ولي در قصاص زيادهروي نكنيد (چرا كه) به حق، ولي
مقتول)ازسوي ما ( حمايت ميشود».امام علي(ع) حق زندگي را مهمترين و اساسيترين حق شهروندان ميداندو به خطر
افكندن آن را، جز در مواردي كه خداوند اجازه داده، ممنوع ميشمارد.بر همين اساس، آن بزرگوار به كارگزارانش چنين سفارش ميكرد:«از خونريزي ناروا سخت بپرهيزيد كه آن به خشم خدا نزديكتراست و بزرگترين كيفر را
در پي دارد و زوال نعمت و سرنگوني رازمينه ساز ميگردد و خداوند سبحان در روز قيامت خود
(بدون دادخواست) بر خونبهاي به ناحق ريخته بندگانش حكم ميكند، پس بههيچ روي با
ريختن خون حرام، پايههاي فرمانروايي خويش را استوارنكنيد كه اين كار از عوامل
ناتواني و سستي و حتي نابودي و از دسترفتن فرمانروايي است».امام(ع) هرگز قتل عمد را نميبخشيد و بر قصاص قاتل ـ بي آنكه به مقام وجايگاه
اجتماعياش توجه كند ـ پاي ميفشرد.آن حضرت حق حيات را حتي براي مخالفان و دشمنانش، به رسميتميشناخت و خلاف و
قصورشان را تا جايي كه قانون خداوند اجازه ميداد،ميبخشيد. چشم پوشي وي از
اشتباهات مخالفان چنان بود كه با اعتراضيارانش رو به رو ميشد.بعد از شورش بصره متخلفان از جنگ را با بياني نرم سرزنش كرد و ازكردار ناپسندشان در
گذشت. برخي لب به اعتراض گشودند و چنين گفتند:«به خدا سوگند اگر فرمان دهي، نابودشان ميسازيم.»
حضرت با بر زبان راندن، عبارت «سبحان الله» هشدارشان داد؛ و آنان راتجاوزگر از حد خواند
و فرمود: