مبانی نظری تجربه دینی

علی شیروانی

نسخه متنی -صفحه : 291/ 127
نمايش فراداده

مى‏فهمند. اينان همان كسانى‏اند كه خداوند را در هر جلوه‏اى مى‏شناسند و او را در هر اعتقادى مشاهده مى‏كنند.(1) از نظر ابن‏عربى، تفاوت عمده مكاشفه با مشاهده در آن است كه مكاشفه به معانى، و مشاهده به ذات تعلق مى‏گيرد. مشاهده به مسمى، و مكاشفه به حكم اسما تعلق مى‏گيرد. از اين رو، مكاشفه برتر از مشاهده است.(2) البته سخنان متصوفه در اين باره مختلف است. برخى مكاشفه را برتر از مشاهده دانسته‏اند و برخى مشاهده را برتر از مكاشفه، و اين به سبب آن است كه هر يك از آن دو، داراى مراتب و اقسامى است و برخى از اقسام يكى برتر از برخى اقسام ديگرى است و به عكس. شاهد اين سخن آن است كه خود ابن‏عربى‏در عين حال كه به برترى مكاشفه بر مشاهده حكم مى‏كند، تصريح مى‏كند كه مشاهده اگر به‏ذات حق تعلق گيرد، برتر از همه اقسام مكاشفه است؛ اما اين كه مشاهده ذات حق، امرى ممكن يا ناممكن است يا درشرايطى ممكن و در شرايطى ناممكن است، بحثى است دامنه‏دار كه در علم كلام تحت‏عنوان جواز رؤيت خدا، و در عرفان با عنوان امكان مشاهده ذات حق از آن فراوان بحث شده است:

والمكاشفة عندنا أَتم من المشاهدة إِلا لو صحت مشاهدة ذات الحق لكانت المشاهدة أَتم وهى لاتصح؛ مكاشفه نزد ما تام‏تر [و برتر] از مشاهده است مگر آن‏كه مشاهده ذات حق، امرى ممكن باشد كه در اين صورت، مشاهده تام‏تر خواهد بود؛ اما مشاهده ذات حق ممكن نيست.(3)

اقسام كشف‏

چنان كه گذشت، از نظر ابن‏عربى، متعلق مكاشفه، معانى غيبى و متعلق مشاهده، ذوات و امور حقيقى است.

جامع ميان اين دو قسم، كشف به معناى عام است كه همه اقسام مكاشفه و مشاهده را شامل مى‏شود؛ چنان كه قيصرى مى‏نويسد:

الكشف لغة رفع الحجاب. يقال: كشفت المرأة وجهها، أَى رفعت نقابها؛ واصطلاحاً هو

1. همان، ص 498.

2. و 3. همان، ص 496.