مبانی نظری تجربه دینی

علی شیروانی

نسخه متنی -صفحه : 291/ 136
نمايش فراداده

سالكى كه به مقام مشاهده عين ثابت رسيده، در واقع از تجلى ذاتى برخوردار شده‏است؛ اما اين تجلى ذاتى، از وراى استار اسما است. ذات حق براى هر كس تجلى‏كند، تنها به اندازه ظرفيت و حيطه وجودى همان شخص تجلى مى‏كند، نه‏به‏طورمطلق:

التجلي من الذات لا يكون أَبداً إِلّا بصورة استعداد المتجلي له؛ تجلى ذات حق جز به صورت استعداد كسى كه حق براى او تجلى مى‏كند (متجلى له) نخواهد بود.(1) سالك در اين مقام، در واقع صورت خود را در آيينه حق مشاهده مى‏كند، و از آن‏جا كه سالك، مقيد است و حق، مطلق و بزرگ‏تر از آن‏كه در صورت معينى محدود شود، اوحق‏را به‏طور اطلاق نديده و نمى‏تواند ببيند. او در واقع، صورت خود را در آينه حق مشاهده‏كرده‏است. اين مقام، بالاترين مقامى است كه براى مخلوق متصور است. ازاين‏رو، نبايد براى دست يافتن به بالاتر از آن، خود را به رنج و تعب انداخت.(2) قيصرى در اين باره مى‏نويسد:

بدان كه ظهور عين عبد براى عبد، عين ظهور حق براى او است و ديدن صورتش عين‏رؤيت حق؛ زيرا عين ثابت عبد، مطلقاً مغاير حق نيست، كه شأنى از شؤون حق و صفتى از صفات او و اسمى از اسمايش مى‏باشد؛ زيرا حق به وجهى عين عبد و به وجهى غير عبد است.(3) از اين رو، سالك وقتى عين خود را مشاهده مى‏كند، حق را مشاهده كرده است.

وحى‏

وحى در لغت داراى معانى مختلفى است، از جمله، اشاره، كتابت، نوشته، رساله، پيغام، سخن پوشيده و اعلام در خفا.(4) اين واژه در قرآن كريم در چهار مورد به كار

1. ابن‏عربى، فصوص‏الحكم، ص 61.

2. مان، ص 62.

3. داود قيصرى، شرح فصوص‏الحكم، ص 435 و 436.

4. ابن‏منظور، لسان العرب، ج 15، ص 380.