مبانی نظری تجربه دینی

علی شیروانی

نسخه متنی -صفحه : 291/ 166
نمايش فراداده

تناقض‏آلود بودن وحدت وجود

مهم‏ترين مسأله‏اى كه از نگاه ابن‏عربى، عقل نظرى در آن تناقض مى‏يابد و حكم به استحاله آن مى‏كند، مسأله وحدت و كثرت است. از نظر ابن‏عربى، وحدت وجود نه تنها عقل گريز (فراتر از حكم عقل) بلكه عقل‏ستيز (متناقض با حكم عقل) است. اين نظريه، با جملات «حق همان خلق است» و «حق همان خلق نيست» و گاهى به صورت «تو من هستى، و در همان حال تو تو هستى و تو من نيستى» بيان مى‏شود. به تعبير ابن‏عربى، «در اين هنگام، عبد درمى‏يابد كه حق او است و او نيست».(1) ابن‏عربى در موارد فراوانى اساس نظام عرفانى خود را مبتنى بر پذيرش پارادكس «او، او نيست» (هو لا هو) قرار مى‏دهد و مى‏گويد:

حق در امور، آن است كه در هر امرى مى‏بينى و يا ادراك مى‏كنى، با هر قوه‏اى كه آن ادراك باشد، بگويى:

آن‏چه ادارك كردم، عبارت است از «او، او نيست»، همان‏گونه كه خداوند فرمود: «تو پرتاب نكردى، آن‏گاه كه پرتاب كردى.» الحق فى الامور ان تقول فى كل امر تراه و تدركه باىّ قوة كان الادراك ان ذلك الذى ادركته هو لا هو، كما قال و مارميت اذ رميت؛ حق در امور آن است كه در هر امرى مى‏بينى و آن را ادراك مى‏كنى، با هر قوه‏اى كه ادراك صورت گرفته باشد، بگويى آن‏چه ادراك كرده‏اى او، او نيست، چنان كه [خداى سبحان‏] گفت: «تو [تير يا سنگ را ] نيفكندى آنگاه كه افكندى».(2) در واقع همين «هو لا هو» عقل را به حيرت مى‏اندازد «و اگر بنگرى رابطه عالم با حق را اين‏چنين مى‏يابى كه محل حيرت هو لا هو است.»(3) تناقض از آن‏جا بر مى‏خيزد كه‏ «حق‏تعالى جامع ميان ضدين، بلكه عين ضدين است. او اوّل است و آخر، ظاهر است وباطن». جمع ميان ضدين نيز سرانجام به جمع ميان نقيضين مى‏انجامد.

1. همان، ج 2، ص 168.

2. همان، ص 379.

3. همان، ص 144.

4. همان، ص 476.