مبانی نظری تجربه دینی

علی شیروانی

نسخه متنی -صفحه : 291/ 209
نمايش فراداده

درصورت همان عقيده مى‏جويد، و چون در روز قيامت، حق‏تعالى به همان صورت برايش تجلى كند، او را مى‏شناسد و به او اقرار مى‏آورد و اگر در غير صورت عقيده‏اش تجلى كند، انكارش كند و به خدا [خدايى كه خودش باور داشته‏] از وى پناه مى‏برد و در واقع، بر خداوند بى‏ادبى روا مى‏دارد و گمان مى‏كند كه جانب ادب را پاس داشته است.(1) از اين‏جا دانسته مى‏شود كه چنين كسانى جز به آن‏چه در خويشتن ساخته‏اند، باور ندارند. اله در باورداشت‏ها به جعل افراد و ساخته و مخلوق ايشان است. ايشان در واقع، خود را مى‏بينند و آن‏چه در خود قرار داده‏اند:

فلا يعتقد معتقد إِلهاً إِلّا بما جعل في نفسه. فإِلاله في الاعتقادات بالجعل، فمارأوا إِلّا نفوسهم و ماجعلوا فيها؛ پس هيچ صاحب باورى به خدايى جز آن‏چه در خود ساخته، باور ندارد. بنابراين، خدا در باورها ساخته و پرداخته [شخص معتقد] است. آنان تنها خود را و آن‏چه در آن نهاده‏اند، ديده‏اند.(2) و در جايى ديگر مى‏نويسد:

اگر از مؤمنان باشى، به‏طور قطع دانسته‏اى كه عين حق در روز قيامت به صورتى (خاص) جلوه مى‏كند و شناخته نمى‏شود. آن‏گاه از اين (صورت) به صورت ديگرى متحول مى‏گردد، پس شناخته مى‏شود. پس به صورت ديگر، متحول شده و شناخته نمى‏شود و آن‏گاه به صورت ديگر تحويل مى‏يابد و شناخته مى‏شود و اين در حالى است كه او همان كسى است كه (همواره) در اين صورت‏ها تجلى مى‏يابد و شخص ديگر در كار نيست.

تشبيه خداوند به آينه‏اى كه هر كس در آن صورتى مى‏بيند

ابن‏عربى براى تبيين اين مطلب، خداوند را به آينه‏اى تشبيه مى‏كند كه هر كسى در آن مى‏نگرد. كسى كه در اين آينه بنگرد و همان صورتى را در آن ببيند كه خود از خداوند باور دارد، آن را خواهد شناخت و آن را خداى خود خواهد دانست؛ اما اگر در آن آينه (كه همان آينه است) صورتِ اعتقاد شخص ديگرى را دوباره ببيند، آن را طرد و انكار مى‏كند

1و2. همان.

3. همان، ص 184.