كافى است كه رستى ادعاى حضور واقعى نومن را تضمين كند.
به عقيده ويليام ج. وينرايت ادعاى معرفتبخش بودن احساس مينوى، مشتمل بر دو مطلب است:
1. اين احساسها ريشه و منشأ تصور امر مينوىاند؛ يعنى مفهوم چيزى كه هم ارزشمند است و هم يك واقعيت عينى است.
2. احساسهاى مينوى، شبيه تجربههاى بصرىاند؛ بدين معنا كه اشاره مستقيم و اساسى به يك واقعيت عينى بيرون از نفس دارند. يك صفت يا عين مينوى، موضوع احساسهاى مينوى است، تا حدودى به همان نحو كه اعيان و صفات مُبْصر را مىتوان متعلق و موضوع تجربه بصرى دانست.(1) ارتباط ميان اين دو ادعا چندان روشن نيست. دست كم دو تفسير را مىتوان مطرح كرد:
در تفسير نخست، ادعاى اصلى و مركزى اين است كه احساسهاى مينوى، واقعيت عينى امر مينوى را آشكار مىسازد. برخورد و مواجهه با ذات امر مينوى، در خلال تجربههاى مينوى به پيدايش مفهوم مينوى مىانجامد، درست به همان شكل كه معتقديم مواجهه با اعيان و صفات بصرى، در خلال تجربههاى بصرى به پيدايش مفاهيم آن اعيان و صفات مىانجامد.(2) بنابراين، مفهوم امر مينوى، يك مفهوم پسين(3) است؛ بدين معنا كه مفهومى است فراهم آمده از تجربه يك عين يا صفت خارجى؛ اما اين مفهوم، در عين حال، پيشين(4) نيز هست؛ يعنى از هيچ تجربه حسى به دست نيامده است.
1. William J. Wain ight “Otto Rudolf” in: The Encyclopedia of Philosophy ed. By Paul Edwa ds Vol 3-
London Macmilan Pudlishing p. 14. 2. اين ديدگاه بعدها به ويژه توسط ويليام آلستون شرح و بسط بيشترى يافت. آلستون معتقد است كه تجربه دينى، همان ساخت تجربه حسى را دارد. در ادراكات حسى معمولى، سه جزء وجود دارد: مدرِك، مدرَك و پديدار؛ مثلاً وقتى ميزى را در برابر خود مشاهده مىكنيم، شخصى است كه ميز را مىبيند (مدرِك) و ميزى است كه مشاهده مىشود (مدرَك) و جلوه و ظاهر ميز. بر همين قياس، در تجربه دينى، شخص وجود دارد كه آن تجربه براى او حاصل مىشود، خداوند كه به تجربه درمىآيد و ظهور و تجلى خداوند بر آن شخص تجربهگر. به اعتقاد آلستون همانگونه كه در ادراك حسى، اعيان، خود را به گونهاى به ما نشان مىدهند كه قادر به شناخت آنها باشيم، بر همين قياس، در تجربه دينى نيز خداوند، خود را به گونهاى ظاهر مىسازد كه بتوانيم او و افعالش را بشناسيم. (براى اطلاع بيشتر از ديدگاه آلستون در اين باره، ر. ك: William Alston “The Pe ception of God” Topics in Philosophy Fall 1988). 3. a poste io i. 4. a p io i.