مبانی نظری تجربه دینی

علی شیروانی

نسخه متنی -صفحه : 291/ 71
نمايش فراداده

در اين تفسير، احساس، منشأ مفهوم است، تنها بدين معنا كه آن احساس، متعلق مفهوم را آشكار مى‏سازد.

مواجهه با واقعيت عينى، مفهوم آن واقعيت را پديد مى‏آورد.

در تفسير دوم، آن احساس، هم به مفهوم مى‏انجامد و هم به آشكارسازى امر مينوى؛ اما مواجهه با آن امر مينوى نيست كه به پيدايش مفهوم امر مينوى انجاميده است، بلكه آن احساس به همان نحو، آن مفهوم را ارائه مى‏دهد كه عقل نظرى كانت انواع مقولات پيشين را فراهم مى‏آورد. بنابراين، مفهوم امر مينوى، به معناى متعارف كلمه، پيشين است.

اما اين احساس، بيش از اين كارايى ندارد؛ زيرا افزون بر فراهم‏سازى آن مفهوم، واقعيت خارجى‏يى را كه اين مفهوم بر آن اطلاق مى‏شود، آشكار مى‏سازد.

در اين‏جا اين پرسش مطرح مى‏شود كه اين دو كاركرد احساس‏هاى مينوى، چگونه بايكديگر مرتبط مى‏شوند؟ به نظر مى‏رسد كه نه مفهوم و نه عين خارجى، به تنهايى و جدا از هم به دست نمى‏آيند، بلكه عين خارجى از خلال مفهوم به دست مى‏آيد يا به‏صورت امرى كه توسط مفهوم سازمان يافته است. اين دو با هم به دست مى‏آيند، نه‏آن‏كه يكى از ديگرى مشتق شود.

بنابر هر دو تفسير، اتو ادعا مى‏كند كه احساس، ما را در برخورد و تماس با چيزى بيرون از خود قرار مى‏دهد و آن را براى ما آشكار ساخته، آگاهى و شهودى از آن امر است. از اين نظر، احساس ياد شده، شبيه تجربه‏هاى بصرى و شنيدارى است. اين احساس، يك اشاره عينى دارد، اعم از آن‏كه با يك مفهوم پيشين سازمان يافته باشد يا فقط به يك مفهوم منتهى شده باشد.

اين بخش از سخنان اتو، مورد انتقاد انديشمندان بعدى قرار گرفته است. جوزف‏گيسر(1) در نقدى كه بر كتاب مفهوم امر قدسىِ اتو دارد، مى‏نويسد:

يك احساس، مطمئناً مى‏تواند بر يك متعلق بيرون از ما متمركز شود؛ اما اين را كه «اين متعلق بيرون از ما وجود دارد» ما مى‏توانيم معتقد باشيم(2) و فكر كنيم.(3)و(4)

1. Joseph Geyse .

2. conceive.

3. think.

4. Quoted in Almond Rudolf Otto p. 83.