مبانی نظری تجربه دینی

علی شیروانی

نسخه متنی -صفحه : 291/ 76
نمايش فراداده

ويليام جيمز وقتى به منشأ پيدايش تصورات يونانيان از خدايان گريز مى‏زند، مى‏گويد:

براى به دست آوردن منشأ خدايان يونان، نيازى نيست كه در پى نظريه خاصى باشيم، بلكه هر يك از مجموعه مثال‏هاى ما به چنين نتيجه‏اى مى‏رسند؛ گويى در باطن انسان يك حس درك واقعيت، يك حالت حضور عينى، دركى از آن‏چه مى‏توانيم آن را چيزى در آن‏جا بناميم، وجود دارد، عميق‏تر و فراگيرتر از هر حس جزئى و خاصى كه روان‏شناسى امروز فرض مى‏كند كه در اصل، واقعيت از طريق آن بر ما مكشوف مى‏شود.(1) از نظر ويليام جيمز ما داراى نيرويى هستيم كه توسط آن برخى انديشه‏ها و تصورات واقعى جلوه مى‏كند.

او بر اساس اين فرض مى‏گويد:

حس‏هاى ما براى آن‏كه در ما منشأ اثر شوند، بايد ابتدا اين حس درك حقيقت و وجدان واقعيت را در ما برانگيزانند؛ اما اگر نفوذ و اثر امر ديگرى مثلاً يك تصور و انديشه‏اى بتواند باز اين حس را متأثر سازد، آن فكر و تصور در نزد ما همان قدر واقعيت و حقيقت دارد كه اشياى محسوس و ملموس، واقعيت و حقيقت دارند.(2) هرگاه مفاهيم مذهبى، اين حس درك حقيقت را متأثر سازد، چنان اعتقادات مذهبى ريشه‏دارى در آدمى پديد مى‏آيد كه در برابر ايرادها و انتقادها پايدارى مى‏كند.(3) به عقيده اتو، ويليام جيمز در اثر موضع تجربه‏گرا و پراگماتيستى خود، از بازشناسى يك استعداد حقيقت‏ياب در انسان محروم شده است. فرق است ميان آن‏كه بگوييم: درانسان قوه‏اى است كه برخى تصورات ذهنى را واقعى و در بيرون سوى وجود انسان جلوه مى‏دهد، به گونه‏اى كه انسان آن را واقعى مى‏پندارد - كه البته در اين صورت، همه‏كاركردهاى وجود واقعى آن امر را در روح و احساس انسان خواهد داشت و از نگاه پراگماتيستى داراى حقيقت و واقعيت مى‏باشد - و آن‏كه بگوييم: در انسان نيرويى وجوددارد جدا از عقل نظرى و عملى كه وى با آن مى‏تواند واقعيت خارجى را دريابد و به‏سوى آن راه برد.(4)

1. Wiliam James The Va ieties of Religious Expe ience New Yo d Longmans G een p. 58.

2. I id.

p. 58 – 59.

3. I id.

4. Otto The Idea of the Holy p n. 1.