مبانی نظری تجربه دینی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
مؤيد اين سخن آن است كه - چنان كه گذشت - از نظر اتو ما تنها از طريق اين نوع احوال مىتوانيم ابعاد غيرعقلانى امر مينوى را دريابيم. امر مينوى همه جنبههاى خود را براى قوه عقلانى ما آشكار نمىسازد. احوال مينوىِ ما راهى است براى درك و شناختِ جنبههاى غيرعقلانى امر قدسى.نقد اتو بر ويليام جيمز ويليام جيمز (1842 - 1910) هرچند براى اتو بسيار درسآموز بوده و كتاب انواع تجربه دينى او جزو مهمترين آثار كلاسيك در باب تجربه دينى(1) و معرفى نقش محورى آن در امر دين و و ديندارى به شمار مىرود، اما از نظر اتو يك نقد مهم بر آن وارد مىگردد و آن اين است كه ويليام جيمز به عنوان يك تجربهگرا و پراگماتيست(2) معتقد است عقيدهاى حقيقت دارد كه نياز يا انتظارى را برطرف كرده و يا خواستهاى را ارضا كند. ازاينرو، وقتى او از احساسهاى دينى سخن مىگويد، به هيچ وجه به جنبه معرفتى اين احساسها نظر ندارد و هر چند اظهار مىكند كه اين احساسها داراى جنبه معرفتى هستند - كه در واقع نيز چنين گفته است(3) - اما معرفت در نظر ويليام جيمز، در همان چارچوب تعريف پراگماتيستى از حقيقت و صدق تعريف مىشود.از اين رو، وقتى اتو احساس مخلوقيت را برآمده و نتيجه احساس و حالتى عميقتر در وجود انسان معرفى مىكند كه خود، امرى اوّلى و بالذات بوده، بىواسطه و مستقيم درجان آدمى تحقق مىيابد و به امرى وراى من راه مىبرد و او را مىنماياند - يعنى هماناحساس سرّ هيبتانگيز مجذوب كننده - به اختلاف ميان ديدگاه خود و ديدگاه ويليام جيمز اشاره مىكند.(4)