پرستش خداوند در همه مظاهر وجود - مبانی نظری تجربه دینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تجربه دینی - نسخه متنی

علی شیروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مى‏بينند. منع آنان از بت‏پرستى، با آن‏كه فى نفسه پرستش خدا به شمار مى‏رود، براى آن است كه بت‏پرستان را از تقيد به يك صورت خاص و مجلاى معيّن باز دارند؛ زيرا متضمن انكار ديگر مجالى است و اين عين گمراهى مى‏باشد.(1)

پرستش خداوند در همه مظاهر وجود

ابن‏عربى در ادامه، سرّ اين را كه چرا هارون نتوانست قوم را از گوساله‏پرستى بازدارد، اما موسى توانست، در اين مى‏داند كه مردم بايد مدتى آن گوساله را مى‏پرستيدند تا خداوند در هر صورتى پرستيده شده باشد، هر چند كه صورت از بين رونده است و هيچ صورتى از بين نمى‏رود مگر پس از آن‏كه نزد عابد آن صورت، متلبس به الوهيت شده باشد. به‏همين دليل (كه اراده خداوند به آن تعلق گرفته بود كه در هر صورتى پرستيده شود) هيچ نوعى از انواع نيست مگر آن‏كه معبود واقع شد، يا به عبادت تألهى كه (ديگران آن‏ها را اله خود قرار دادند، مانند معبود واقع شدن اصنام، خورشيد، ماه، ستارگان و گوساله) و يا به عبادت تسخيرى (كه در آن، شى‏ء خاص، هر چند به معناى متعارف پرستيده نمى‏شود، اما چون نفوذ و سلطه بر دل شخص دارد و او را به سوى خود مى‏كشد، درحقيقت، معبود او است، مانند جاه و مقام براى كسانى كه جاه‏طلبند و مال و ثروت براى آنان كه مال پرستند) و آن كس كه عاقل است مى‏داند كه ناچار بايد چنين باشد.(2) مقصود ابن‏عربى آن است كه حق معبود مطلق، كه اراده‏اش بر آن تعلق گرفته كه جز او پرستيده نشود، آن‏گاه كه به نور وجود، در هر يك از انواع و بلكه در هر يك از اشخاص ظاهر گشت، لازم آمد كه در آن صورت پرستيده شود يا به گونه تألهى و يا به گونه تسخيرى؛ زيرا الاهيت براى وجود امرى ذاتى است.

از نظر ابن‏عربى نه تنها خداوند اراده كرده كه جز او پرستش نشود، بلكه خواسته است كه او را در همه جلوه‏ها و ظهورها و به ديگر سخن، در درجات گوناگون عبادت كنيم. انسان هر چه را عبادت كند، به وصف رفعت و بلندى، در قلبش جاى مى‏دهد و معبود

1. همان، ص 1096 - 1097.

2. ابن‏عربى، فصوص‏الحكم، ص 194.

3. عبدالرزاق كاشانى، شرح فصوص‏الحكم، ص 298.

/ 291