بر همين اساس، عارف كامل، با استمداد از تجربه عرفانى خود مىتواند حديث صحيح را از غيرصحيح، بدون مراجعه به سلسله راويان آن تشخيص دهد. از اين رو است كه ابنعربى روش نقد حديث محدّثان را ناتمام مىداند؛ زيرا اى بسا حديث صحيحى كه سند آن ناقص باشد و اى بسا حديث دروغى كه راويان ثقه در سند آن ذكر شده باشد:و ربّ حديث يكون صحيحاً من طريق رواية يحصل لهذا المكاشف الذي قد عاين هذا المظهر فسأل النبيّ9 عن هذا الحديث فأنكره و قال لم أَقله و لاحكمت به فيعلم ضعفه، فيترك العمل به عن بينة من ربّه؛ چه بسا حديثى كه از طريق سلسله سند، صحيح است؛ اما براى مكاشف - كه اين مظهر را مشاهده كرده و از پيامبر صلي الله عليه و آله درباره آن حديث پرسيده و او آن را انكار كرده و گفته است كه 1. ابنعربى، فصوصالحكم، ص 63.2. ابنعربى، الفتوحات المكيه، ج 1، ص 251.