علم احوال
قسم دوم از اقسام علوم، دانش احوال است. از نظر ابنعربى «دانش احوال را تنها با ذوق مىتوان دريافت و با عقل نمىتوان آن را تعريف كرد يا براى شناخت آن دليل آورد؛ مانند آگاهى از شيرينى عسل و تلخى صبر و لذت آميزش، عشق، وجد، شوق و مانند اينها. محال است كسى به اين گونه آگاهىها دست يابد، مگر آنكه متصف به آنها شده و آنها را چشيده باشد.(2) اين علم نيز همانند علم عقل، شبهههايى دارد و دچار خطاها مىگردد؛ اما خطا و شبهه آن از جنس خود آن است؛ مانند آنكه «تلخى صفرا غلبه كند و موجب گردد شخص عسل را تلخ مزه بيابد، در حالى كه در واقع چنين نيست.»(3)علم اسرار
قسم سوم از اقسام علوم، دانش اسرار است. «دانش اسرار، آگاهى و علمى فراسوى عقل است (و هو العلم الذى فوق طور العقل) كه از راه دميدن روح القدس در دل و ذهن انسان دست مىدهد و ويژه پيامبران و اوليا است».(4) اين نوع دانش، بر دو قسم است: قسمتى از آن همانند قسم نخست، توسط عقل ادراك مىشود، با اين تفاوت كه شخص عالِم در آنجا توسط فكر و انديشه بدان دست مىيافت، در حالى كه در اين قسم، آن را نهاز طريق فكر، بلكه با افاضه روح القدس به دست آورده است، و به تعبيرى «مرتبه اين علم آن را عطا كرده است».(5) قسم دوم خود بر دو گونه است: گونهاى به علم احوال مىپيوندد؛ اما شريفتر از آن است، و گونه دوم، از نوع اخبار است كه فى نفسها درستى و نادرستى در آن راه مىيابد، مگر آنكه صدق و درستى اخبار دهنده به آن و معصوم بودن او در خبرها و گفتههايش ثابت شده باشد؛ هم چون اخبار پيامبران - كه درودهاى خدا بر ايشان باد - از خداوند.1. همان، ص 320 - 321.2 و 3. ابنعربى، الفتوحات المكيه (جديد)، ج 1، ص 126.4 و 5. همان، ص 140.