اعتبار همه معانى محتمل در كلام خدا - مبانی نظری تجربه دینی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
نكوهش كرده، اهل اللّه را از آنان جدا مىسازد و از ابومدين نقل مىكند كه او تمسك به هر يك از ظاهر و باطن بدون ديگرى را امرى نكوهيده مىدانست و مىگفت: كامل كسى است كه ميان هر دو (ظاهر و باطن) جمع كند:
كان شيخنا أَبومدين يذمّ الطرفين [الأَخذ بالظاهر و الأَخذ بالباطن] على الانفراد ويقول: إِنّ الجامع بين الطرفين هو الكامل في السنة و المعرفة؛ شيخ ما ابومدين هر دو طرف [اخذ به ظاهر و اخذ به باطن] بهطور جداگانه را نكوهشمىكرد و مىگفت:
كسى كه اين دو طرف را جمع كند، به مرتبه كمال در سنت و معرفت دستيافتهاست.(1) از نظر ابنعربى رابطه ظاهر با باطن، نه رابطه تضاد، بلكه رابطه تعميق و دستيابى به درجات بالاترى از معرفت است. به همين علت است كه وى تأويل به معناى معتزلى آن را امرى مردود دانسته، بارها به نكوهش از آن پرداخته و آن را باطل مىشمارد.
روش معتزله در تأويل آن است كه وقتى به آيهاى مىرسند كه ظاهر آن با نظام اعتقادى ايشان ناسازگار است، آيه را بر خلاف ظاهر آن حمل مىكنند. از اين رو، از آنجا كه به اختيار قائلند، آيات ظاهر در جبر را تأويل مىبرند و چون رؤيت خداوند را محال مىشمارند، آيات ظاهر در امكان ديدن خدا را برخلاف ظاهر حمل مىكنند و به دليل آنكه خداوند را منزه از جسم و بدن مىدانند، آياتى چون (يداللّه فوق أَيديهم) و (الرحمن على العرش استوى) را بر كنايه و مجاز حمل مىكنند.
اعتبار همه معانى محتمل در كلام خدا
به عقيده ابنعربى نه تنها رفع يد از ظاهر كلام خدا روا نيست، بلكه اگر آيهاى با حفظ ضوابط ادبى، معانى متعددى را تحمل كرد و در آن، وجوه و احتمالات متعددى راهيافت، همه آنها معتبر خواهد بود. وى در باب چهارصد و هجدهم فتوحات مكيه، توضيحات روشنگرى در اين باره دارد.
از نظر او كلام بر دو قسم است: كلامى كه در قالب مواد (حروف) در آمده و كلامى كه