سرّ عدم اعتماد بر دانش غيروهبى‏ - مبانی نظری تجربه دینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تجربه دینی - نسخه متنی

علی شیروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

همه علوم را فرا مى‏گيرد و نه تنها نياز به انديشيدن و پيمودن راه تفكر براى دستيابى به پاره‏اى از علوم نيست، بلكه اساساً «اشتغال به انديشه حجاب است»(1) و مانع از آن مى‏گردد كه شخص از علوم وهبى، چنان كه بايد، بهره برد. ابن‏عربى درباره خود، مدعى است كه سرچشمه دانسته‏ها و دانش‏هاى او خداوند است و او آن‏ها را از راه «تهى كردن قلب از انديشه» و آماده ساختن آن براى «پذيرش واردات» به دست آورده است و بدين سان از هر امرى آن گونه كه هست، آگاه شده و حقايق را بدان گونه كه هستند، شناخته است.

اين‏ها چه مفردات باشند و چه حقايق الهى، وى در هيچ يك از آن‏ها شك نمى‏كند؛ زيرا «دانش ما از آنجا است و خداوند آموزگار ما است».(2)

سرّ عدم اعتماد بر دانش غيروهبى‏

ابن‏عربى سرّ بى‏اعتمادى به علوم غير وهبى را، خواه از طريق حواس به دست آمده باشند خواه از طريق عقل، خطاپذيرى آن‏ها مى‏داند و استدلال مى‏كند كه انسان در اين شيوه‏هاى كسب علم، در واقع مقلد حواس و عقل است. انسان ناگزير است كه در آن‏چه حس به وى مى‏دهد، مقلد آن باشد؛ اما اين حس، گاه خطا مى‏كند و گاه به راه راست مى‏رود. آدمى هم‏چنين در آن‏چه عقل از ضرورت يا نظر به وى مى‏دهد، مقلد آن است. عقل نيز مقلد انديشه و فكر است و يافته‏هاى آن برخى درست و برخى نادرست است. پس آگاهى عقل به امور، پديده‏اى اتفاقى و تصادفى است.(3) از همين‏جا راز ترجيح و تقديم علم وهبى بر غير آن دانسته مى‏شود، و آن اين كه علم وهبى، نشأت يافته از علم الهى است كه هيچ گونه خطا و اشتباهى در آن راه ندارد.

اما بهره‏مندى از علم وهبى مى‏تواند با واسطه پيامبران و اوليا و مراجعه به گفته‏ها و اِخبارهاى ايشان باشد و مى‏تواند بدون واسطه باشد، بدين صورت كه شخص با «كثرت طاعات بكوشد تا آن‏كه خدا شنوايى و بينايى و همه نيروهاى او گردد و همه امور را به يارى خدا و خدا را به يارى خدا بشناسد».(4)

1. همان، ج 2، ص 523.

2. همان، ج1، ص 56.

3و4. همان، ج 2، ص 298.

/ 291