عالم نمود است نه بود - مبانی نظری تجربه دینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تجربه دینی - نسخه متنی

علی شیروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

باحواس ظاهر ادراك مى‏كنيم، در واقع توهم است. پيامبر گرامى‏9 در اين حديث، «تنبيه فرمود بر اين كه آن‏چه را انسان در حيات دنيا مى‏بيند، به منزله رؤياى نائم است كه خيال است و بايد آن را تأويل كرد».(1) از نظر ابن‏عربى ماسوى اللّه، كه آن را عالم مى‏ناميم، امرى متوهم و فاقد وجود حقيقى است. انسان در تجربه عادى و متعارف خود خيال مى‏كند عالم امرى زايد و قائم به نفس و خارج از حق است، حال آن‏كه در نفس الامر چنين نيست. در واقع، خودِ انسان و نيز تمام آن‏چه را ادراك مى‏كند و آن را امرى جدا از خود و بيرون از خود و داراى وجودى مستقل و فى‏نفسه مى‏شمارد، خيال است. پس همه وجود، خيال در خيال است:

فالعالم متوهم ماله وجود حقيقي، و هذا معنى الخيال. أَي خيّل لك أَنه أَمر زائد قائم بنفسه خارج عن الحق و ليس كذلك في نفس الأَمر ...(2) فاعلم أَنك خيال و جميع‏ ماتدركه مما نقول فيه ليس أَنا خيال.

فالوجود خيال في خيال؛ بنابراين، عالم، امرى وهمى است كه وجود حقيقى ندارد و اين، معناى خيال است؛ يعنى‏تو تخيل كرده‏اى كه عالم امرى زايد، قائم به خود و بيرون از حق است، در حالى كه در نفس الامر چنين نيست ... پس بدان كه تو يك خيالى هستى و همه آن‏چه را ادراك‏مى‏كنى، از امورى كه آن‏ها را غير خود مى‏شماريم، خيال است.

بنابراين، وجود، خيال در خيال مى‏باشد.(3)

عالم نمود است نه بود

از نظر ابن‏عربى خيال بودنِ عالم، بدين معنا نيست كه ماسوى اللّه پوچ محض و معدوم محض بوده، هيچ حظى از واقعيت و هستى ندارد و بايد آن را به كلى كنار نهاد، بلكه از نظر او عالم هر چند از هستى اصيل برخوردار نيست، اما نماد و نماينده هستى است، اگر چه بود نيست، اما نمود هست. به ديگر سخن، عالم انعكاس نمادين چيزى است كه به درستى حقيقى است.(4) آن‏چه واقع ناميده مى‏شود، حقيقت نيست، اما

1. همان، ص 159.

2. همان، ص 103.

3. همان، ص 104؛ نيز ر. ك: ابن‏عربى، الفتوحات المكيه، ج 4، ص 151.

4. توشيهيكو ايزوتسو، صوفيسم و تائوئيسم، ترجمه محمد جواد گوهرى، ص 28.

/ 291