فصل دوم
تجربه عرفانى و معرفت فراعقلانى
دانش عقل و محدوديتهاى آن
ابنعربى علوم و آگاهىها را به لحاظ شيوههاى شناخت و نيز محتواى آن بر سهدستهمىداند:قسم نخست، دانش عقل است. اين نوع از علم، شامل همه آگاهىهايى است كه بهطور بديهى يا پس از فكر و انديشه، نصيب آدمى مىگردد:و هو كل علم يحصل لك ضرورة أَو عقيب نظر في دليل، بشرط العثور على وجه ذلك الدليل؛ و آن هر دانشى است كه بهطور بديهى يا پس از تأمل در دليل، براى تو فراهم مىآيد، بهشرط آنكه بر وجه آن دليل دستيابى.(1) از نظر ابنعربى، اين نوع علم ممكن است درست يا نادرست باشد.(2) هر چند ابنعربى در پارهاى موارد، از برهان ساطع و دليل قاطع در حوزه انديشه نظرى سخن مىگويد، اما درنهايت، شناختهاى عقلى را رافع شك و ترديد نمىداند، مگر آنكه عقل تحت اشراف و حمايت قوه قدسى قرار گيرد و به جاى تقليد از مفكره، حقايق و معارف را ازمعلم اصلى حقايق، يعنى حضرت حق بياموزد. او در نامه معروفى كه به فخر رازى دارد، مىنويسد:آگاه باش كه فكر و انديشه، گر چه به نهايت رسد، سرانجام اهل فكر را به تقليد مىرساند؛1 و 2. ابنعربى، الفتوحات المكيه، تحقيق عثمان يحيى، ج 1، ص 126.3. همان، ص 128.