نقصان معرفت اهل تشبيه
همان گونه كه تنزيه صرف، معرفت ناقص به بار مىآورد، تشبيه محض نيز موجب محروميت از معرفت كامل به حق تعالى است. كسى كه حق را فقط تشبيه كرد و در مقام تنزيه او بر نيامد نيز او را مقيد نمود و محدودش ساخت و وى را نشناخت:كذلك من شبّهه وما نزّهه فقد قيّده وحدّده وما عرفه.(1) زيرا اهل تشبيه، حق را در تعينات جلوههاى حق، محصور مىسازند و هرچه درحدى محصور باشد و از آن فراتر نرود، خلق است نه حق.بر اين نكته بايد پاى فشرد كه نزد ابنعربى، حق برابر با همه عالم (تعينات) نيست. بهگفته كاشانى، مجموعه حدود، هرچند غير حق نيستند، عين او نيز نيستند؛ زيرا حقيقت واحد، كه ظاهر در همه تعينات است، با مجموع خود اين تعينات، متفاوت است.(2) ازاينرو، آنان كه وحدت وجود ابنعربى را با نظريه «همه خدايى»(3) به معناى «اعتقادى دينى يا نظريهاى فلسفى مبنى بر اين كه خدا و جهان يكى هستند»، يكى دانستهاند، اشتباه بزرگى مرتكب شدهاند. اعتقاد به همهخدايى به معناى ياد شده، همان سقوط در ورطه تشبيه محض است كه جانب تعالى و تنزيه حق را فرو مىگذارد. در اين ديدگاه، جهان نهتنها غير حق نيست، بلكه عين آن است و حق نيز جز جهان نيست.معرفت كامل
چنان كه گذشت، معرفت كامل به حق تعالى مقتضى جمع ميان تنزيه و تشبيه است. دراين جمع، كه مبتنى بر تجربه عرفانى انسان كامل است، عارف، هستى واحد حق تعالى را در آينه اشيا و حوادث مشاهده مىكند و در همه كثرات، وحدت را مىنگرد. به گفته مولانا در مثنوى:1. همان، ص 69. ترجمه: «همچنين كسى كه حق را تشبيه كرد و تنزيه نكرد، او را مقيّد و محدود ساخت و به او معرفت نيافت.» 2. عبدالرزاق كاشانى، شرح فصوصالحكم، ص 57 - 58.3. pantheism.