نكته مهم در اين باره آن است كه مراتب وحى الهى، همانند مراتب تجلى هستى است. در مراتب تجلى هستى، هر مرتبه حاوى مرتبه پايينتر بوده، خود مندك و مندرج در مرتبه بالاتر است؛ مانند نور ضعيف كه اصل كمال آن، در نور قوى حضور دارد؛ اما حد آن شكسته مىشود و چنان كه در نقل آمده، نسبت كرسى به عرش هم چون حلقهاى فتاده در بيابانى وسيع است، مراتب وحى الهى نيز همين گونه است. ظاهر آن نه تنها با باطن تنافى ندارد، بلكه باطن، تعالى ظاهر و ظاهر تنزل باطن است. از اين رو، عارف در تجربه عرفانى خود، هرگز به نفى ظاهر نمىپردازد و در تأويل آيات خدا هرگز جانب ظاهر را فرو نمىگذارد. رابطه باطن با ظاهر، رابطه مراتب گوناگون يك حقيقت است.بر همين اساس، ابنعربى باطنيه را، كه به بهانه اخذ باطن، ظاهر را وامىگذارند، 1. ابنعربى، مواقع النجوم و مطالعة اهلة الاسرار و العلوم، ص 83.