هماهنگى ظاهر با باطن‏ - مبانی نظری تجربه دینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تجربه دینی - نسخه متنی

علی شیروانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تحقق يابد و آيات قرآن را با همه مراتب وجودش تلاوت كند. «تلاوت زبان آن است كه قرآن را به همان‏گونه كه خداوند مرتب ساخته، ترتيل گونه بخواند. تلاوت جسم آن است كه آداب معاملات را بر تفصيل خود در اعضايى كه بر سطح بدنش است، رعايت كند. تلاوت نفس آن است كه به اسما و صفات خدا تخلق يابد. تلاوت قلب، اخلاص و فكر و تدبر، تلاوت روح، توحيد، تلاوت سرّ، اتحاد، و تلاوت سرّ السر، تنزيهى است كه در القا از جانب او - جلّ وعلا- بر او وارد مى‏گردد».(1) اين مرحله، همان مرحله فنا است كه نهايت سلوك عارف مى‏باشد. در اين مرحله است كه كثرت و تفرقه رخت بسته، گوينده و شنونده و شنوده شده، يكى مى‏گرداند. دراين‏جا است كه قرآن با وجود يكى شده، عارف كه به حقيقت وجود دست يافته، حقيقت قرآن را نيز مى‏يابد. رجوع دوباره او به آيات قرآنى به مثابه بازگشت دوباره او به كلمات تكوينى خداوند، يعنى عالم كثرات خواهد بود و همان‏گونه كه در بقاى پس از فنا، در پس همه كثرت‏ها، حقيقت واحد حق را شهود مى‏كند، در وراى آيات گوناگون قرآنى، حقيقت يا حقايق كلى الهى، كه باطن عميق قرآن است، براى او معلوم خواهد بود.

هماهنگى ظاهر با باطن‏

نكته مهم در اين باره آن است كه مراتب وحى الهى، همانند مراتب تجلى هستى است. در مراتب تجلى هستى، هر مرتبه حاوى مرتبه پايين‏تر بوده، خود مندك و مندرج در مرتبه بالاتر است؛ مانند نور ضعيف كه اصل كمال آن، در نور قوى حضور دارد؛ اما حد آن شكسته مى‏شود و چنان كه در نقل آمده، نسبت كرسى به عرش هم چون حلقه‏اى فتاده در بيابانى وسيع است، مراتب وحى الهى نيز همين گونه است. ظاهر آن نه تنها با باطن تنافى ندارد، بلكه باطن، تعالى ظاهر و ظاهر تنزل باطن است. از اين رو، عارف در تجربه عرفانى خود، هرگز به نفى ظاهر نمى‏پردازد و در تأويل آيات خدا هرگز جانب ظاهر را فرو نمى‏گذارد. رابطه باطن با ظاهر، رابطه مراتب گوناگون يك حقيقت است.

بر همين اساس، ابن‏عربى باطنيه را، كه به بهانه اخذ باطن، ظاهر را وامى‏گذارند،

1. ابن‏عربى، مواقع النجوم و مطالعة اهلة الاسرار و العلوم، ص 83.

/ 291