مبانی اندیشه اسلامی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

نسخه متنی -صفحه : 94/ 40
نمايش فراداده

آگـاهـى كـامـل نـسـبـت بـه اصـول و فـروع و مـعـارف الهـى اسـت تـا بـتـوانـد بـيـانـگـر اصول و فروع اسلام و جوابگوى كليه نيازمنديهاى علمى و معنوى امّت باشد. زيرا بدون چنين عـلم وسـيـع و گـسـتـرده اى سـامان دادن مشكلات جامعه اسلامى و به انجام رساندن مسؤ وليتهاى الهى ناممكن مى گردد.

ب ـ امـام بـايـسـتـى از گـنـاهـان مـصـون واز اشتباه پيراسته باشد، زيرا بدون ((عصمت )) نمى تواند مورد اعتماد مردم قرار گرفته و براى مردم اسوه و الگو گردد.

از آنجا كه اين ويژگيها امورى قلبى هستند، خداوند كه داناى آشكار و نهان است بايستى امام را برگزيده و به مردم معرفى كند. زيرا مردم از امور قلبى يكديگر اطلاع ندارند و ممكن است در انـتـخـاب خـويش اشتباه كنند. به بيان قرآن حضرت موسى (ع )، هفتاد تن را از ميان هزاران نفر، بـه عـنـوان بهترين افراد برگزيد و به ميقات الهى برد. چون به ميقات الهى رسيدند همگى گفتند:

((اَرنَا اللّهَ جَهْرَةً))(76)

خدا را آشكارا به ما نشان بده .

وقـتـى پـيامبر بزرگ خداچنين انتخاب و گزينشى دارد، چه گمان مى رود به افراد عادى و مردم عامى ؟! از اين رو خداوند مى فرمايد:

((وَرَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ))(77)

پروردگارت آنچه مى خواهد مى آفريند و بر مى گزيند و براى آنان حق انتخاب نيست .

پـيـامـبـرگـرامـى اسـلام در آغـاز رسـالتـش ، وقـتـى اسـلام را بـرقـبايل عرب عرضه كرد، قبيله اى رابه آيين الهى فراخواند. سخنگويشان گفت : اگر ما در ديـنـت ازتـو پيروى كرديم و در پى آن خداوند تو را بر مخالفانت پيروز كرد، آيا پس از تو امر سرپرستى دين و مردم ، براى ما خواهد بود؟

حضرت فرمود:

اين امر ازآن خداونداست وآن را در هرجايى كه بخواهد قرار خواهد داد.(78)

امامت از ديدگاه قران بـا شـنـاخـتـى اجـمـالى از ويـژگـيـهـاى دو مـذهـب ، ايـنـك بـه قـرآن كـه مـورد قبول و پذيرش هر دو مذهب است مراجعه مى كنيم تا بانظر قرآن در مورد امامت آشنا شويم .

قرآن براى ((امام )) ويژگيهايى را بر شمرده است :

الف ـ امام بايد معصوم باشد.

ب ـ امام بايد از جانب خداوند تعيين گردد.

آيه امامت ((وَاِذاِبـْتـَلى اِبـْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلماتٍ فَاتَمَّهُنَّ قالَ اِنّى جاعِلُكَ لِلنّاسِ اِماماً، قالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتى ، قالَ لا يَنالُ عَهْدى الظّالِم ينَ))(79)

بـه يـاد آور وقـتـى را كـه خـداونـد ابـراهـيـم را بـه امورى بياموزد و ابراهيم آنها را به اتمام رسانيد. خداوند به او گفت : تو را امام مردم قرار دادم . ابراهيم گفت : از فرزندانم كسى بدين مقام مى رسد؟ خداوند فرمود:پيمان من (امامت ) به ستمكاران نخواهد رسيد.

از اين آيه به چند نكته پى مى بريم :

1ـ بـه مقام امامت رسيدن ، استعداد، شايستگى ولياقت ويژه اى مى خواهد وهر كس نمى تواند به آن مـقـام والا نـايـل شـود از ايـن رو وقـتـى ابـراهـيـم بـه ديـده دل ، مـلكوت آسمانهاو زمين را مشاهده كرد وبه مرتبه يقين رسيد واز بوته آزمايش و ابتلاى به آتـش ‍ ((نمرود)) وقربانى فرزندش ((اسماعيل )) و همه امتحانات الهى ، سرفراز بيرون آمد و شايستگى او به اثبات رسيد، از جانب خداوند به مقام امامت نيز ارتقايافت .

2ـ معلوم مى شود كه امامت حضرت ابراهيم (ع ) غير از مقام نبوت اوست ، بلكه از آن والاتر است . زيـرا جـضـرت ابـراهيم با اين كه پيامبر بود مورد امتحانهاى سخت قرار گرفت و پس از اينكه شـايـسـتـگـى ويـژه اش بـه اثـبـات رسـيـد، بـه مـقـام امـامـت نايل گرديد.

3ـ در ايـن آيـه بـه ويـژگـى عـصـمـت امـام اشـاره شـده اسـت . وقـتـى ابـراهيم (ع ) مقام را براى